پیشنهاد موضوع پروپوزال پایان نامه روانشناسی درباره وابستگی کودکان به والدین

این موضوع در ادبیات روان تحلیل گری به عنوان همانندسازی با پرخاشگر و در کاربرد حقوقی به عنوان سندرم استکهلم توصیف شده است. وقتی کودکان، تحت کنترل والدي پرخاشگر یا خشن قرار دارند و والد دیگر در حمایت از خود یا کودک، ناتوان است؛ نیازهای طبیعی کودکان برای دلبستگی و وابستگی به والدین، تحریف و دچار تعارض می شود. در این موقعیت، وابسته ماندن به هردو والد به طور یکسان، بدون مواجهه با تجربه تعارض و سردرگمی دشوار است.

اغلب، این کودکان، از یک سو والد آزارگر را دوست دارند و از سوی دیگر از او می ترسند و اگر بخواهند از والد قربانی دفاع کنند، ممکن است خودشان مورد آزار قرار گیرند. این کودکان ممکن است به دلیل محافظت از خود، با والد مهاجم ائتلاف نمایند.

این کودکان برای کنار آمدن با احساس گناه و تعارضات شناختی مرتبط با قربانی شدن والد، ممکن است نظرات، نگرش ها و رفتارهای والد مهاجم را نسبت به والد قربانی اتخاذ کنند و خودشان آزارگریا مهاجم شوند.

مثلا والدی که همسرش را کتک می زند، ممکن است در مورد این کار همسرش را سرزنش کند (مثلا اگر تو شام را به موقع آماده کرده بودی هرگز این اتفاق نمی افتاد و کودکی که در این ائتلاف قرار دارد ممکن است نسبت به والد قربانی به سبب آن که باعث شده است که والد مهاجم مرتکب رفتار تهاجمی شود، خشم نشان دهد و پرخاشگری نماید.

بنابراین واضح است که الگوپذیری و ائتلاف ممکن است در بروز رفتارهای پرخاشگرانه از سوی کودکان آسیب دیده، سهمی مهم داشته باشند. در کودکان آسیب دیده رفتارهای مشکل آفرین دیگری نیز دیده می شود.

مثلا این کودکان ممکن است از تعاملات سالم و متناسب با سن شان با همسالان خود، دوری کنند و ترجیح دهند که با هم سالانی ارتباط برقرار کنند که مشکلات هیجانی با رفتاری دارند. ممکن است این انتخابها به دلیل ترس از طرد شدن از سوی همسالان بهنجار باشد، یا به این دلیل که ارتباط با همسالان مشکل دار برای آن ها راحتتر و با خودپندارهای منفی آنها سازگارتر است.

همان طور که در بالا ذکر شد، بسیاری از کودکان آسیب دیده خشمی دارند که از طریق رفتارهای مخالفت جویانه، پرخاشگرانه، یا تخریب گرانه بروز پیدا می کند.