طبق پژوهش مک آلى، كأنو پاک موتل و همکارانش (۲۰۰۶)، پیامدها بیشتر بر تمرین و مشارکت در فعالیت بدنی تأثیر می گذارند. بنابراین مؤلفه های متأثر از فعالیت بدنی، برای مثال، کیفیت جهانی زندگی، خودکارآمدی و حالات سلامتی این رابطه را تعدیل می کند.
در تأیید این فرضیه تنها شواهد اولیه ارائه شده است، و جای خالی پژوهش های بررسی این یافته ها به شدت احساس می شود. اهمیت این نکته در ایناست که در حقیقت، خودکارآمدی سازهای قابل تغییر است. یعنی تمرین با فعالیت بدنی تجربیاتی را افزایش می دهند که خودکارآمدی را بالا می برد و به تبع آن پیامدهایی مانند کیفیت زندگی بهبود پیدا می کند.
استفاده صحیح از مقیاس های معتبر و پایا در بررسی تمرین برای روانشناسان حوزه سلامت بسیار حائز اهمیت است. برای مثال ارزیابی خودکارآمدی شرکت کنندگان و بیماران در یک برنامه ارزیابی آمادگی روانشناختی جهت رویارویی با چالشها و موانعی که فرد ممکن است در اثر تحرک کم یا جلسات طولانی مدت توانبخشی با آنها مواجه شود، بسیار مهم است.
بررسی اولیه باور فرد درباره توانایی خود این امکان را فراهم می سازد که برنامه تمرینی منظمتری برای بیمار تدوین شود. هدف دیگر این ارزیابی این است که فرد سطح پایه خودکارآمدی خود را در برنامه متوجه شود.
باید توجه داشته باشید که میزان خودکارآمدی در مراحل اولیه برنامه تمرینی همیشه بیشتر از حد واقعی است (مک آلى، ۲۰۱۱). مشخص نیست که این مسأله واکنشی به مرحله آغاز تمرین است یا در اثر جلسات مشاوره ایجاد می شود. بنابراین، توصیه می کنیم، خودکارآمدی پس از چند هفته دوباره ارزیابی شود تا بتوان دقیق تر درباره باورهای فرد نسبت به توانایی های خودش، و الزامات برنامه تصمیم گیری کرد.
علاوه بر آن، روانشناسان می توانند از برآوردهای خودکارآمدی برای طراحی راهبردهای غلبه بر موانعد خاص استفاده کنند. ارائه راه حل های جایگزین برای غلبه بر موانع یا ایجاد محیط های تمرینی که درک فرد از مانع را کاهش می دهد جزئی از این راهبردهاست.
استفاده از منابع اولیه اطلاعات کارآمدی برای افزایش رویکرد ایجاد کارآمدی نسبت به تجربه تمرین نیز راهبرد دیگری است. همانطور که پیشتر اشاره شد، این منابع شامل موارد زیر می شود؛ تمرکز بر شناسایی تجربیات مهارتی و تمرینات حرفه ای، مدل های تعیین