با در نظر گرفتن عملکرد معلم در هر یک از عناصر، می توان متوجه شد که دانش آموزان در طول جلسات درس، در چه حد مطالب، مهارتها و مفاهیم مهم را فرا می گیرند.

می توان کار معلمی را که با دانش آموزانش کلنجار می رود تا مفاهیم ضروری، مثل استفاده از تساوی های جبری را یاد بگیرند، مشاهده کرد و به او کمک کرد تا بداند کدام قسمت از آموزش او ضعف بیشتری دارد: ارائه مطالب، فعالیت ها، گروه بندی دانش آموزان، مواد آموزشی با ساختار و سرعت تدریس.

به علاوه از طریق این چارچوب، ممکن است معلمی که قبلا تصور می کرده است درس دادن صرفا انتقال اطلاعات یا دانش صحیح به دانش آموزان است، درک کند که برای آن که دانش آموزان فرا بگیرند، بفهمند و از آن استفاده کنند، انتقال اطلاعات به تنهایی هر قدر که دقیق انجام شود فقط یک پنجم از تدریس موفق است.

نقطه قوت این چارچوب، این است که معلم و ناظر آموزشی اجازه می دهد میزان عمق مشاهده را تعیین کند. مثلا می توانند تصمیم بگیرند از لنز باز استفاده کنند تا همزمان چند حوزه را مشاهده کنند یا از لنز بسته برای مشاهده یک جزء خاص از یک حوزه مشخص می توان چارچوب های اقتباسی از کشورهای دیگر را با محیط یک مدرسه خاص، سازگار کرد. یک چارچوب استانی ارزشمند که استفاده از آن برای افراد آسان است.