هنگام کار با کودکان، تقویت فراهم شده در بافت گروه و همسالان بسیار مؤثرتر از تقویت های فراهم شده در توسط بزرگسالان است (رز و أدلسون، ۱۹۸۷). این وضعیت ممکن است بیشتر در مورد کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری تخریبی درست باشد، یعنی کودکانی که تحقیقات نشان داده اند نسبت به تقویت اجتماعی نسبتا مقاوم هستند. علاوه براین بافت گروهی فرصت هایی برای یادگیری بین فردی و توسعه مهارت های اجتماعی در موقعیت های طبیعی را فراهم می کند. با استفاده از فعالیت ها و راهبردهای آموزشی متنوع، مؤلفه کودک[ ۱۴۳ برنامه توانایی مقابله این برنامه دو مؤلفه دارد: ۱. مؤلفه کودک و ۲. مؤلفه والدین) برای درمان مشکلات شناختی- اجتماعی مشخصه ی کودکان پرخاشگر طراحی شده است. این مشکلات شامل توجه بیش از حد به نشانه های خصمانه، تمایل به تفسیر نیات دیگران به صورت خصمانه، گرایش به سمت تسلط بر اهداف اجتماعی، اتکای بیش از حد بر راهبردهای حل مسألهی عمل محور، نقص نسبی در استفاده از از اظهارات کلامی یا مذاکرهی کلامی و این اعتقاد که رفتار پرخاشگرانه در کامروا سازی شخصی نتیجه بخش است. موضوعاتی که در مؤلفه کودک برنامه ی توانایی مقابله بدان ها پرداخته می شود شامل تعیین هدف، مهارت های مطالعاتی و سازمانی، آگاهی از برانگیختگی و خشم، خودتنظیمی خشم و برانگیختگی، حل مسأله ی اجتماعی، مقابله با فشار همسالان و مشکلات هم محله ای ها است.
موضوع پیشنهادی روانشناسی :
بررسی اثربخشی گروه درمانی بر کاهش مشکلات شناختی- اجتماعی و افزایش تقویت اجتماعی در کودکان پرخاشگر