در مورد تغییرات احساس و رفتار، کاهش احساس تنفر و خصومت هم چنین رشد احساسات مثبت نسبت به خاطی مثل همدردی و عشق، صلح و دوستی (به اجلان، ۱۳۹۰) را می توان بیان کرد. بخشش شامل یک بازسازی شناختی است که به فرد برای کنار آمدن با زخمهای احساسی کمک می کند. نظریه شناختی درباره بخشش از نظریه های بالینی روان شناسان و دانشمندان مشهور همچون الیس و بک گرفته شده است. بر اساس این دیدگاه بخشش به عنوان یک فرآیند توصیف می شود که شامل بازسازی شناختی در باره فرد خاطی و خود، تجسم سازی مجدد از خطای خطاکار و بازسازی مجدد تجربه خود و فرد خاطی است. بعضی از نظریه پردازان بخشش در نظریه شناختی خود معتقد به این می باشند که بخشش زمانی ضروری می شود که ساختارهای شناختی فرد از سوی دیگران مورد تجاوز یا آسیب قرار گیرد. این ساختارهای شناختی ممکن است شامل فرضها، باورها، معیارها، و ادراکات باشد. دیدگاه شناختی درباره بخشش بیان می کند که در بخشش نشخوار فکری درباره خطا و خطاکار کاهش می یابد و توانایی همدلی و نگریستن از زاویه دید فرد خاطی، برای فرد رنجیده خاطر ایجاد می شود. به عقیده آنرایت و همکاران (۱۹۹۲؛ به نقل از به اجلان، ۱۳۹۰) بخشش شامل توقف افکار طرد کننده نسبت به خاطی است. شناخت گرایان موقعیت را به عنوان منبعی بالقوه برای تجاوز و هدف بخشش می دانند. بسیاری از افراد موقعیت ها را منبعی برای رنجش نمیدانند. در دیدگاه شناختی آنها، فرد می تواند علیت را به موقعیت ها انتساب دهد.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
بررسی اثربخشی بخشش درمانی بر رشد شناختی و همدلی در زوجین دارای اختلاف شهر ...