هنگامی که توجه ما به بعضی چیزها تنها به خاطر ضروری بودن انجام چنین عملی برای ما است، آن را ارادی مینامند، یعنی آن به کوشش نیاز دارد. تفاوت میان این دو، طريقه توجه کردن را در مثال زیر درباره دو دانش آموزی که مشغول این سایت خواندن هستند می توان مشاهده کرد. اولی، که به این سایتش علاقه مند است، به طور خود به خود و غیر ارادی به آنچه می خواند توجه دارد. او قادر است توجه خود را به همین منوال بدون احساس خستگی، ساعتها ادامه دهد و به خاطر این که تا این اندازه به خواندن آن دلبستگی دارد، نسبت به چیزهایی که در پیرامونش رخ میدهد بی توجه است. دانش آموز دومی که به این سایتش علاقه مند نیست، ولی مجبور است آن را برای امتحان بخواند، توجه را که به خواندنش مبذول می دارد، ارادی است و چون برای توجه داشتن باید کوشش به خرج دهد، به زودی احساس خستگی می نماید. او پی خواهد برد که هر موقعیت شلوغ یا ناراحت کننده ای توجهش را از این سایت سلب می نماید و حتی اگر چشمانش را به کلمات بدوزد، برای درک آنچه نوشته شده با اشکال مواجه خواهد شد. برای درک کردن، نه تنها مجبوریم به آنچه در اطرافمان می گذرد توجه داشته باشیم، بلکه باید به محرکهایی که به حواس ما می رسند معنا بدهیم. در آغاز، این ممکن است عجیب به نظر برسد، زیرا ما عادت کرده ایم که بگوییم وقتی به اطراف خویش می نگریم، محیط خود را درک می کنیم و هرگاه به سخنان کسی گوش فرا می دهیم، می فهمیم که چه می گوید، ولی تشخیص این نکته مهم است که ما قادر به ادراک هیچ چیز نیستیم به جز آن که به آن معنا بیافزاییم. برای مثال، وقتی شخصی می گوید "صدای اتومبیلی را میشنوم"، او به صدایی که گوشش را می نوازد معنا می بخشد. او قادر به این کار است، زیرا در گذشته شنیدن این صدا را همزمان با دیدن شیئی که صدا را ایجاد کرده، یعنی اتومبیل، تجربه کرده است. این تجربه های دیدن و صدا آن چنان در ذهنش به هم مربوط شده اند که هر گاه این صدا را بشنود، فكر "اتومبیل" فورا در مغزش خطور می کند. شخصی که هرگز چنین تجربیاتی را نداشته است، قادر نخواهد بود به این صدا معنای "اتومبيل" بدهد.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مطالعه به دانش آموزان بر افزایش مطالعه خودانگیخته و پیشرفت تحصیلی آنان در شهر ...