به اعتقاد وی، اگر والدین به جای برنامه ریزی برای لیست خرید یا نوشتن پیام متنی از فرصت حال استفاده کرده و زمان را با فرزندان خود سپری کنند، کودکانشان احساس قدرت و احترام می کنند. یکی از راه هایی که می توان کاملا در بازی کودک مشارکت نمود، توصیف کاری است که او در حال انجام آن است. برای مثال، اگر میبینید فرزندتان در حال بازی با شوالیه ها است، می توانید بگویید: «شوالیه ها در حال مبارزه هستند» و در پس آن هم گزارهای حاوی احساس را بیان کنید: مانند «شوالیه ها عصبانی هستند». چالونر تأکید می کند در زمان بازی با کودکان می بایست خود را تا سطح آنها پایین آورده و به جای هدایت کردن جریان بازی، به کودکان فرصت دهیم تا بازی را رهبری کنند و از طرح پرسش های بسیار اجتناب کنیم. اما در مواردی که کودک برای مدتی درگیر بازی تکراری شود، والدین می توانند پیشنهاداتی جهت پیشرفت بازی او ارائه دهند.

تحقیقات نشان می دهند از پیش طراحی کردن بازی، کودکان را در بازی های جمعی یاری می کند و مهارت آنها را برای روایت داستان پرورش می دهد. هنگامی که کودکان پیش از شروع بازی به وسیله اشکال و عروسک های مینیاتوری یا نقش بازی کردن بر سر اتفاقات داستان به توافق می رسند، احتمال کمتری دارد که در بازی واقعی کارشان به جدال بکشد. گاه اوقات اگر دقیقا در طول بازی کاری را که فرزندتان می خواهد انجام ندهید، از دست شما آزرده خاطر می شود؛ در این موارد می توانید از آنها بپرسید چه می خواهند بازی کنند و بعد آن را یادداشت کنید. سپس اگر از خط داستانی که فرزندتان پیشنهاد کرده است پیروی کنید، باعث می شود او احساس کند عقایدش ارزشمندند و در نتیجه احساس قدرت خواهد کرد. فیشر (۱۹۹۲) نتایج مطالعات بسیاری را درباره تأثیرات بازی تحلیل نمود و نتیجه گرفت کودکانی که بیشتر بازی های وانمودی انجام داده بودند، مهارت های تفکری و زبانی و خلاقیت بهتری داشتند.


موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :

مقایسه اثربخشی مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی و مداخلات بازی محور بر مهارت های رشدی و خلاقیت و خودارزشمندی دانش آموزان مقطع ابتدایی ...