ممکن است دامنه گسترده ای از رفتارها با هدف سرکوب یا از بین بردن اضطراب انجام گیرند و این رفتارهای متفاوت مبنای اختلالات روانی مجزا را شکل می دهند (برای مثال افراد مبتلا به اختلال وسواس اجباری ممکن است دست به اقدامات مختلفی بزنند تا از اضطراب دوری کنند، افراد مبتلا به اختلالات سوء استفاده از مواد مخدر از این مواد به منظور اجتناب از اضطراب استفاده می کنند. همچنین افراد مبتلا به اختلالات اضطراب از موقعیت های اضطراب اور دوری می جویند). اما از دیدگاه شیوه درمانی پذیرش و تعهد، درصورتی که این رفتارهای متفاوت هدف مشترک اجتناب تجربی داشته باشند، از نظر کاربردی یکسان تلقی می شوند. از دیدگاه درمانی، زمانی که رفتارهای مختلف به عنوان رفتارهای عضو این دسته عملکردی شناسایی شوند، آنها را می توان تقريبا به شیوه های یکسان درمان کرد.


موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :

مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد و افراد مبتلا به اختلال وسواس اجباری در شهر ...