دستورعمل های پذیرش هم می توانند جلوی اجتناب تجربه ای را بگیرند و بیمار را تشویق کنند هیجان را به طور کامل تجربه کند. راهبرد مؤثر دیگر، تصحیح اطلاعات غلط بیمار درباره خطر احتمالی و بالقوه شیء یا وضعیت ترسناک است. این کار نیز از طریق تربیت روانی و بازسازی شناختی صورت می گیرد. باز آموزی توجه از طریق تشویق بیمار به توجه کردن به محرک های غیر ترسناک می تواند یکی از ارکان درمان باشد بالاخره این که تمرین های بازآموزی تنفسی هم می توانند در کاهش و تنظيم برانگیختگی بیش از حد مرتبط با پاسخ هراس مفید باشند، با این فرض که از تمرین های تنفسی برای اجتناب استفاده نشود. تربیت روانی و بازسازی شناختی کسانی که هراس خاص دارند معمولا درباره شیء یا وضعیت ترسناک، باورهای نامعقولی دارند. برای مثال، کسی که دچار پرواز هراسی است احتمال وقوع سانحه هوایی را بزرگ می گیرد. سپس وقتی در جریان یک سانحه هوایی جدید قرار می گیرد، آن را پشتوانه این باورش قرار می دهد که سوانح هوایی خیلی محتمل اند. این در حالی است که یکی از راههای تخمین دقيق احتمال مردن بر اثر سانحه هوایی، تقسیم کردن تعداد کشته شدگان سوانح هوایی به تعداد کل پروازها در یک محدوده زمانی خاص است.