و حداقل یکی از این حملات بعد از یک دوره حداقل یک ماهه از نگرانی در مورد تکرار حملات، نگرانی در مورد تلويحات حمله با پیامدهایش و یا بروز تغییر رفتاري جدي مرتبط با حمله صورت گرفته باشد. اگر این حملات وحشتزدگی معلول بیماری های پزشکی با تأثیر موادی همچون داروها، مواد مخدر با الكل نباشند، آنگاه بیمار به احتمال زیاد دچار اختلال وحشتزدگی یا اختلال اضطرابی است. وقتی هم بیمار علاوه بر ملاک های اختلال وحشتزدگی، ملاک های هراس از مکان های باز را دارد، تشخیص اختلال وحشتزدگی با هراس از مکان های باز داده می شود، در غیر این صورت، تشخیص اختلال وحشتزدگی بدون هراس از مکان های باز مطرح می شود. در محیط ها و مراکز بالینی، بیش از ۹۵ درصد بیمارانی که هراس از مکان های باز دارند، تشخیص اختلال وحشتزدگی را هم یدک می کشند یا کشیده اند جا دارد اختلال وحشتزدگی با یا بدون هراس از مکان های باز را از آن دسته از اختلالات اضطرابی که حملات وحشتزدگی جزء ملزومات شان است، جدا کنیم. این عمل گاهی اوقات به ویژه در مورد هراس های خاص، سخت می شود. کسانی که هراس خاص دارند و کسانی که اختلال وحشتزدگی دارند، به دلایل متفاوتی از یک وضعیت می ترسند (برای مثال، کسانی که اختلال وحشتزدگی دارند بخاطر ترس از تکرار حملهی وحشتزدگی از مسافرت هوایی میترسند و کسانی که هراس خاص دارند بخاطر ترس از سقوط). أما ترس در حملات وحشتزدگی با ترس در اختلال وحشتزدگی فرق مشخصی ندارد.