این دیدگاه درمانی بر شناسایی بیش از حد، ارزیابی و هم آمیختگی با افکارهای احساسات، تصورات و ه جانهای ناخواسته تأکید میکند و سپس در جهت کنترل ذهنی و اجتناب تجربی به عنوان کلید فرآیند بد کارکردی تلاش میشود.

این امر باید از طریق آموزش افراد مبتلا به اختلالهای هیجانی جهت پذیرش، آگاه بدون قضاوت یا ذهن آگاه نسبت به تجربه درونی خودشان صورت گیرد. در زمینه اختلال وسواسی - اجباری، فائرفاکس (۲۰۰۸) بیان می کند که در مان ذهن آگاه میتواند روشی در نظر گرفته شود تا افراد در کنار افکار داغ (یعنی وسواسها) بنشیند»، از طریق هدایت مجدد توجه به سمت تنفس خود وسواسها را بپذیرند، و آگاه کامل تری «از افکار به عنوان افکار و نه واقعیت» در خود رشد دهند، در نتیجه آمیختگی فکر - عمل به چالش کشیده میشود.

متأسفانه، تا این لحظه مطالعات منظم درباره کاربرد بالینی دیدگاه ذهن آگاه برای درمان اختلال وسواسی - اجباری وجود ندارد.

موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :

اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ( ذهن آگاهی) (ACT) بر افزایش معنا داری زندگی و کاهش اختلالات هیجانی