بلکه خانواده و اجتماع نیز از این زبان های بازتابی افراد قربانی بی نصیب نمی مانند چون یک فرد وسواسی نمی تواند از پس وظایف محوله در حوزه تحصیلی و کاری برآید.
لذا بدین علت زیان های چشمگیری را به خانواده و اجتماعش به ویژه در حالت درمان نشدن تحمیل می کند.
گذشته از این افراد وسواسی آشکار از نارسایی عزت نفس و خودپذیری رنج برده و این مسئله بهداشت روانیشان را مخدوش می کند چون شواهد موجود حاکی از این است که وسواسی ها محسوسا کمتر از افراد سالم ازدواج پویا و بالنده ای را تجربه می کنند.
از طرف دیگر کودک وسواسی برای خانواده اش نیز به اشکال مختلف مشکل ساز می شود. و این مشکلات بهداشت روحی خانواده را نیز مختل می کند.
برای مثال از آنجا که یکی از عوارض وسواس احتکار کردن اشیای بی ارش است احتكارگری کودک سبب می شود که فضای تنفس و تحرک اعضای خانواده محدود شود.
همینطور، والدین و همشیرهای کودک قربانی با خیالی راحت نمی توانند با کودک وسواسی به سفر و گردش بروند.
چون بیمار می تواند با رفتارهایش اسباب حقارت و شرمساری اعضای خانواده اش را فراهم کند و سرانجام اینکه از آنجا که وسواسی درمان ناشده در بزرگسالی نمی تواند از زاویه مهارت های حرفه ای برای اجتماعش مفید باشد بدین علت جامعه در کل از این زاویه متضرر می شود.
برای مثال برآوردهای انجام شده حاکی از این است که در آمریکا بزرگسالان وسواسی سالیانه در حدود ۲ / ۶ میلیارد دلار به اقتصاد آمریکا ضرر می زنند.(0CD)