از دهه ۱۹۴۰ به بعد مشاوره به عنوان شاخه ای از روان درمانی مطرح شد (ری، ۲۰۰۰، ص ۴).
از جمله افرادی که این ایده را مورد حمایت قرارداد کارل راجرز است.
وی معتقد بود که برای حل مشکل مراجع یا حل بحران باید از جلسات بدون مشاور مستقیم یا مراجع محوری بهره برد (ری، ۲۰۰۰).
نظرات وی در رشد و توسعه علم مشاوره تأثیر بسزایی داشته است.
از جمله فعالیت های دیگری که در توسعه راهنمایی و مشاوره نقش بسزایی داشتند تأسیس انجمن های حرفه ای و تحقیقاتی و مراکز مشاوره و درمان است (اسمیت، ۲۰۰۰).
در ربع اول قرن بیست، در واقعه مهم در گسترش علم و فن مشاوره نقش ویژه ای داشتند.
یکی از این دو ساخت آزمون های روانی و استاندارد کردن آنها و دیگری نهضت بهداشت روانی بوده است.