موضوع پروپوزال پایان نامه دکتری روانشناسی درباره عزت نفس همسران

وقتی یک همسر درصدد رفع دغدغه های عزت نفس خود از این راه برمی آید، الگوی حاصله از آن الگویی سلطه گر و سلطه پذیر است.

این شبیه به الگوی باکفایتی آبی کفایتی است، اما از آن فراتر می رود. همسر سلطه پذیر در هراس از فعال شدن شرم همسر سلطه گر خود به سر می برد؛ زیرا مجبور به تحمل نفرت، خشم، طعنه زدن، تحقیر و گاه خشونت از جانب او خواهد شد.

به طور یقین زوج هایی که در چرخه ی سوء استفاده فیزیکی و کتک کاری گرفتار شده اند، در این مقوله جای می گیرند؛ اما زوج هایی هم وجود دارند که هرگز در سطح فیزیکی قرار نمی گیرند، ولی در الگویی قرار گرفته اند که در آن یک فرد هرگز عصبانی نشده اما دیگری همیشه عصبانی و سرزنشگر است.

در الگوی با کفایتی بی کفایتی همسر باکفایت، همسر بی کفایت را از بابت بی کفایتی اش سرزنش نمی کرد. در واقع احساس های خوب او غالبا از کمک به همسر بی کفایتش سرچشمه می گیرد، ولی همسر خشمگین به تحقیر همسر بی کفایت خود می پردازد.

او عزت نفس خود را با حقیر دیدن همسر خود به دست می آورد. زنانی که در روابط سوء استفاده آميز باقی می مانند، به قیمت به دست آوردن دلبستگی، عزت نفس خود را از دست می دهند، اما به طور یقین دلبستگی ایمن نمی باشد.

بخش بزرگی از این افراد در دوران کودکی دچار ضربه شده اند؛ خواه از نظر سوء استفاده جنسی و جسمی یا غفلت. آنها معمولا احساس بی ارزش بودن کرده و احساس می کنند چیز زیادی برای عرضه کردن در رابطه ندارند.

این قبیل زنان به مردانی وابسته می شوند که موضوع های عزت نفس و دلبستگی شان آنان را به سمت راهبردهای سلطه گری و بهره کشی هدایت نموده است.