یا وقتی آنان با اجزای بدن مثل خون، اعضای قطع شده با نقص عضو مواجه می شوند؛ با اولین فردی هستند که جسد فرد مورد علاقه شان را کشف می کنند، ممکن است به وضعیتی دچار شوند که به عنوان سوگ آسيبرای کودکی (CTG) شناخته می شود.
مثال هایی از این وضعیت عبارت اند از مرگ به دلیل خشونت بین فردی اجتماعی، خانگی، یا محیطهای مدرسه)؛ تصادف با وسایل نقلیه موتوری یا تصادفات دیگر خودکشی یک عضو خانواده یا یک همسال؛ بلایای طبیعی یا اعمال تروریستی در این موارد کودکان هم با تروما و هم فقدان سروکار دارند و به مداخلاتی نیازمندند که به آنها امکان دهد تا فرایند سوگواری برای مرگ فرد مورد علاقه را طی کنند.
قبل از پرداختن به این موضوع تعریف برخی واژه های مربوط به سوگ، داغ دیدگی و فقدان مفید است.
سوگ ساده به فرایند عادی سوگواری برای فقدان یک رابطه دلبستگی اطلاق می شود. این وضعیت در برخی زمینه ها به اختلال افسردگی اساسی شباهت دارد ولی در ۲ ماه اول پس از مرگ فرد مورد علاقه، افسردگی اساسی معمولأ تشخیص گذاری نمی شود، مگر آن که فرد داغ دیده دارای شرایط زیر باشد
1. احساس گناه درباره چیزهایی به جز کارهایی که فکر می کند در زمان مرگ فرد مورد علاقه باید انجام می داده که نداده است.
٢. اشتغال ذهنی و افکار مرگ، به جز این احساس که ای کاش پیش از فرد متوفی یا همراه وی مرده بود
٣. اشتغال ذهنی بیمارگونه با بی ارزش بودن
۴. کندی روانی حرکتی واضح
5. اختلال عملکرد واضح یا طولانی
۶. تجارب توهمی، به جز آن که فکر کند که صدای فرد فوت شده را می شود یا به صورت زودگذر تصویرش را می بیند.
