لیدر (۱۹۹۷) راه برای به هم بافتن تمام عناصر جان بخش پیشنهاد کرد که عبارت بود از این درخواست از خوانندگان که استعدادهای شان را مشخص کنند (موهبتهایی چون توانایی گوش دادن، خلق کردن و درک کردن)، شوق هاشان را شرح دهند (درباره چه چیزهایی خیال بافی می کنید و به فکرش هستید و حوزه هایی که می خواهید قابليت هاتان را در آن سرمایه گذاری کنید کدام اند)؛ و مشخص کنند که در چه محیطهایی بیشترین احساس راحتی را می کنند و برایشان از همه طبیعی تر است (محیطهای غیررسمی، دونفره، تنها، در اداره، مدرسه و غیره) مقصود شما در زندگی راه است تا با استفاده از استعدادهاتان، شوروشوق خود را ظاهر کنید و این کار را در محیط برگزیده خودتان انجام دهید.

اگر استعداد من در آموزش، خلق کردن و خوش بینی باشد، در مورد کمک به دیگران برای یافتن جهت زندگی شان شوروشوق نشان می دهم و محيط کاری دلخواهم محیطهای دونفره، گروه های کوچک یا کار در تنهایی است.

سپس می توانم مقصودم را «کمک به دیگران برای یافتن جهت در زندگی از طرق آموزش نوشتن و مربی گری انفرادی یا در گروه های کوچکه عنوان کنم.

به هم بافتن دعوتها و فراخوان ها، گنج ها و شوق هایم برای خلق زندگی ای که همه این عناصر را در هم ادغام می کند و به سفر زندگی ام معنا می بخشد، به عهده خودم است۔