جنبه دیگر گشودگی، آن است که روانکاوان آرام و ساکت و بی علاقه به انتقاد، ممکن است در شرایط بالینی یاران خوبی باشند اما در مکالمات روزمره و گفتگوهای عادی و عمومی، اغلب ناخوشایند و کسل کننده اند. معمولا افراد، علاقه مند هستند که دیگران در مقابل سخنان یا اعمال آنها عکس العمل روشن و شفافی از خود نشان دهند.

هیچکس دوست ندارد که دیگران در مقابلشان رفتار تدافعی داشته باشند. این رفتار تدافعی، موجب نگرانی هر شخصی می شود.

این نگرانی ممکن است به آن حد برسد که او را وادار به عمل یا عکس العمل های غیرطبیعی و حاد کند. هر انسانی این را حق طبیعی خود می داند که بداند و بفهمد دیگری در مقابل کارها و گفته های او چه عکس العملی از خود نشان میدهد. نکته مهم این است که هیچ چیز بدتر و دردآورتر از بی تفاوتی نیست. حتی عدم تفاهم و عدم توافق و مخالفت، در بسیاری مواقع ارزشی بیش از بی تفاوتی دارد.

یک جنبه از گشودگی که برای اولین بار توسط «آرتور بوجنر» و «کلیفورد کلی» مطرح شده است با مفهوم تملک احساسات و تفکرات مرتبط است. با توجه به این مفهوم، این گونه تعبیر می شود که شخص مورد نظر احساسات و تفکرات خود را که کاملا در اختیار خود اوست و خود به آن کاملا آگاه است و مسئولیت آن را به عهده دارد، به اطلاع دیگری یعنی دریافت کننده پیام برساند.

معمولا افراد خود مسئول احساسات و تفکرات خویش می باشند و سعی نمی کنند آن را از خود جدا کرده و به دیگران انتقال دهند مگر آنکه مجبور باشند، یا این که هدف خاصی از آن داشته باشند.