نظریه های شناختی برجسته پیشنهاد می کنند که فرآیندهای شناختی جانبدارانه نقش مهمی را در مشکلات اضطرابی ایفا می کنند (به عنوان مثال Mogg & بردلی، ۱۹۹۸؛ ویلیامز، واتس، MacLeod، & متی، ۱۹۹۷). در مقایسه با افراد بدون اضطراب، تصور می شود افراد مضطرب در مقایسه با افراد غیر مضطرب در محیط خود بیش از پیش در معرض محرک های تهدید کننده قرار می گیرند. این یافته معمولا سوگیری توجه نامیده می شود. اکنون مجموعه ای از شواهد تجربی برای ارتباط بین اضطراب و سوگیری توجه (برای بررسی، مراجعه به بار - Haim، لامی، Pergamin، BakermansKranenburg، & van IJzendoorn، ۲۰۰۷)وجود دارد. در سال های اخیر، تحقیقات بر این فرضیه متمرکز شده است که سوگیری توجه به طور علی به توسعه، نگهداری و / یا بیشتر کمک می کند. یا تشدید اضطراب (ون Bockstaele و همکاران، ۲۰۱۴). چنین رابطه ای علی نشان می دهد که تغییرات تجربی ایجاد شده در سوگیری توجه باید منجر به تغییرات بالینی مرتبط با اضطراب شود. در یک مقاله منی، MacLeod، Rutherford، کمپبل، Ebsworthy، و Holker (۲۰۰۲)از تطابق وظیفه کاوشگر دیداری برای آموزش شرکت کنندگان برای جلوگیری یا در معرض تهدید استفاده کردند. در نسخه ارزیابی این تکلیف، دو تصویر نشانه مرتبط با کار معمولا یک تصویر تهدید کننده و یک تصویر خنثی در مکان های مقابل صفحه نمایش کامپیوتر نشان داده می شوند. پس از ناپدید شدن این نشانه ها، یک محرک هدف در هر دو مکان تصویر تهدید (trials متجانس)یا در محل تصویر خنثی (تهدید)ارایه می شود. بایاس attentional از زمان های واکنش کندتر مشتق می شود. در حالی که در آزمون تهدید ناهمخوان در مقایسه با گروه های تهدید کننده اختلاف معنی داری مشاهده نشد. MacLeod و همکاران modiنسخه ارزیابی این وظیفه را با ارایه اکثریت تهدید همخوان و یا بیشتر تهدید incongruent ناهمخوان مورد تایید قرار می دهد. به این ترتیب، آن ها یک گروه از شرکت کنندگان را آموزش دادند تا به نشانه های تهدید کننده رسیدگی کنند، در حالی که یک گروه دیگر برای جلوگیری از تهدید آموزش داده شد. در طول یک تکلیف ایجاد استرس، شرکت کنندگان در گروه تهدید کننده، افزایش تضعیف شده در احساسات اضطراب و افسردگی را در مقایسه با شرکت کنندگان در گروه تهدید گزارش دادند، در نتیجه تاثیر علی سوگیری توجه را بر آسیب پذیری در برابر استرس نشان می دهند. از آن زمان تاکنون در انواع مختلف بالینی و نمونه های بالینی استفاده شده است (برای بازبینی کلارک، Notebaert، & MacLeod، ۲۰۱۴؛ Cristea، کوک، & Cuijpers، ۲۰۱۵؛ وان Bockstaele و همکاران، ۲۰۱۴). اگر چه بیشتر مطالعات ABM در حوزه اضطراب در کاهش هر دو گرایش توجهی و اضطراب موفق بوده اند، مطالعات اخیر برای تکرار این یافته ها تلاش کرده اند، نشان می دهند که انتقال تغییرات به جهت تغییر در اضطراب (انتقال دور، به عنوان مثال hertel & متی، ۲۰۱۱)در معرض شرایط مرزی خاصی قرار دارد. برای درک بهتر این شرایط مرزی، درک کاملی از مکانیزم های زیربنایی انتقال of به اضطراب ضروری است. با این حال، در حال حاضر، مطالعات بسیار کمی مورد بررسی قرار گرفته اند که چگونه تغییر در گرایش توجهی منجر به تغییر در اضطراب می شود.
این موضوع مقاله بیس دارد .
کد مقاله بیس : 0044