- معنا درمانی: این شیوه بیشتر بر روی افرادی که احساس پوچی می کنند یا جای مناسبی برای خود در زندگی و اجتماع قایل نیستند به کار می رود. در این شیوه سعی می شود فرد را در مواجهه مستقیم با اضطرابهای زندگی توانا کرده و نگرش او را نسبت به خود و زندگی تغییر دهند (لورنس، ام برامر، ۱۳۸۰). - شادی درمانی: افسردگی، احساس غم و حسی از شادی نداشتن از مواردی است که احساس خوشبختی را از انسان دور می کند. در شادی درمانی مشاور سعی در بازگرداندن احساسات خوشایند و کاهش میزان افسردگی و غمگینی دارد. در طی این جریان مشاور باورهایی همانند این که دیگر چیزی وجود ندارد که بتوان از آن لذت برد و به آن خشنود بود را با باورها و طرز تلقی هایی که به شادمانی منجر می شود جایگزین می کند (کاظم زاده، ۱۳۸۰) از جمله شیوه هایی که در اینجا به کار برده می شود بررسی حوادث گذشته و تمرکز بر نقاط مثبت و شادی آور آن و یادآوری و بررسی حوادث خوشایند و دلپذیری است که اکنون به فراموشی سپرده شده است. فن دیگر تشویق مراجع به ثبت وقایع روزانه و تعیین درجه خوشایندی آنها است. این شیوه به تدریج مراجع را متوجه خوشایند بودن بعضی اعمال و وقایع کرده و شادمانی را باز می گرداند. -


موضوع پیشنهادی روانشناسی :

تاثیر برنامه آموزشی سلیگمن بر بهزیستی روانشناختی و معناداری زندگی سالمندان