تحقیقات اخیر نشان میدهند که دانش آموزان تیزهوش با اختلال یادگیری، همواره از تجربه های تلخ دوران تحصیل خود در مقاطع ابتدایی و دبیرستان مثل؛ حفظ کردن درسهای کلاسی، تکرار کردن که در آن عملکرد ضعیفی داشتند، مشکل در انجام تکالیف درسی که در مدت زمان طولانی انجام می شد و همچنین ارجاع به کلاس کودکان استثنایی دیرآموز، یاد می کردند (ریز و همکاران، ۲۰۰۶). آنها همچنین به یاد می آورند که به آنها گفته می شد باید بیشتر تمرین کنند تا یاد بگیرند نباید تنبلی کنند. تحقیقات نشان میدهند که برخی خصیصه های عاطفی از جمله؛ میل شدید به برتر بودن در انجام تکالیف، کمال گرایی و انتظار بیش از حد از خود، عواطف تند، احساس ناکامی شدید در انجام تکالیف دشوار، رفتارهای اخلال گر و یا گوشه گیری و اعتماد به نفس پایین و ناتوانی در یادگیری همراه با تیزهوشی در برخی کودکان تیزهوش وجود دارند(بائوم واوین ۱۹۸۸،)؛ باتوم و همکاران، ۱۹۹۱؛ النچاک ،۱۹۹۴؛ ریز و همکاران، ۱۹۹۵؛ ويتمور و میکر ۲۰۰۶). در مطالعه ای بیش از یک سوم از دانش آموزان تیزهوش مقطع دبیرستان برای درمان مشکلات عاطفی- اجتماعی در برنامه های مداخله ای شرکت کردند.
موضوع پیشنهادی پایان نامه روانشناسی :
رابطه بین داشتن توانایی بالا با مشکلات یادگیری و مشکلات عاطفی در کودکان تيزهوش...