در روش آزمون و خطا تلاش می شود که با استفاده از دانسته ها، با موقعیت های جدید ارتباط برقرار کنیم و پس از انجام اشتباهاتی، بالاخره شیوه انجام آن را کشف نماییم. از طرفی بصیرت نیز همانند شهود، بدون توسل به آزمون و خطا، می تواند یک راه حل ناگهانی را در برابر یک مسئله جدید قرار دهد. راه حل ارایه شده ممکن است مستقل از دانش و تجارب خاص ما در رابطه با مسئله باشد. دو مسئله ای که ارایه شد، مثالهایی از مسایل مرتبط با «بصیرت» است؛ زیرا تصور بر این است که حل آنها مستلزم جهش های «بصیرتی» باشد.

راه حل این مسایل بدین شرح است: ۱) آن مرد کشیش بوده است و زنان را شوهر داده است. ۲) مرد وقتی می خواسته بخوابد که هنوز روز بوده است. هنگامی که راه حلی برای یک مسئله بصیرتی ارایه می شود، خصوصا اگر پس از تلاشی موفقیت آمیز برای حل آن باشد، شخص در می یابد که مسئله را می توان به شیوه های مختلف در موقعیت ایجاد شده تفسیر نمود و از این رو با یک واکنش ناگهانی به راز مسئله پی برد. تا زمانی که شخص متکی به تفسیر اولیه خود بر مبنای تجارب گذشته است، مسئله الاینحل باقی می ماند. با تغییر شیوه می توان مسئله را تعبیر کرد؛ گرچه پس از آن مسئله فقط اندکی آسان می شود. بنابراین می توان گفت که در این موارد تجارب گذشته با تفکر خلاقانه ادغام می شود.


موضوع پیشنهادی پایان نامه روانشناسی :

مقایسه تاثیر آموزش حل مسئله و روش های آزمون و خطا در یادگیری دانش آموزان مقطع متوسطه اول در ...