برای مثال ممکن است آنها در خواندن مسئله یا درک مطلب و معنی دقیق اصطلاحات خاص، مشکل داشته باشند. آنها نمی دانند چگونه و از کجا آغاز کنند یا اینکه از چه راه حلی باید استفاده نمایند. آشکارترین ضعف آنها، نداشتن یک روش مناسب برای انجام دادن یک تکلیف ریاضی است. به دانش آموزان مبتلا به چنین مشکلاتی، باید دامنه ای از راهبردهای مؤثر حل مسئله و رویکرد تکلیف آموخته شود. هدف از این کار، آموزش این مطلب است که چگونه اطلاعات به راحتی و بدون احساسی از وحشت یا درماندگی در یک مسئله کلامی، پردازش شوند. در نهایت دانش آموزان باید قادر باشند اطلاعات را به دقت بررسی کرده و راه حل مناسب را پیدا کنند. با وجود منطقی بودن رویکرد مبتنی بر مسئله در تدریس ریاضیات، دانش آموزان مبتلا به مشکلات یادگیری تمایل دارند رها کنند و خیلی کم یاد بگیرند؛ در صورتی که اگر برای کشف راه های محاسبات و حل مسائل به شکل اتفاقی به حال خود واگذاشته شوند، در استفاده از این روش گیج می شوند و راه را گم می کنند و چیزهای خیلی کمی یاد می گیرند. باید به آنها دانش و مهارت های مورد نیاز در عملیات ریاضیات را به طور مداوم و مستقیم آموخت. هنگام آموزش یک راهبرد حل مسئله، معلم باید: : استفادهی مؤثر از راهبردهای معمول حل مسائل را الگو سازی کرده و نشان بدهد، وقتی جنبه ای از مسئله تحلیل می شود، «با صدای بلند» در مورد آن فکر شود، : با دانش آموزان در مورد شیوه های ممکن محاسبه یک مسئله، بحث کند،


موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :

بررسی اثر بخشی آموزش راهبردهای حل مسئله بر مشکلات یادگیری ریاضیات در دانش آموزان ابتدایی شهر ...