به طور کلی، وقتی شرم به تحرک در می آید، نسبت به کیستی خودتان - کل کیستیتان - احساس ناخوشایندی پیدا می کنید. از آنجایی که شرم می تواند منجر به این شود که احساس کنید تمام وجودتان پر از ایراد و معیوب است، باعث می شود بخواهید مخفی یا ناپدید شوید. شرم مقصودی اجتماعی دارد: دورنمای تجربه کردن شرم می تواند شما را از رفتار خودانگیخته و تابع امیال آنی باز دارد و نگذارد عملی از شما سر بزند که از نظر اجتماعی نامناسب تلقی می شود. اغلب شرم را با احساس تقصیر - احساسی که ممکن است در اثر خلافی دچارش شوید که احساس ندامت را گریبانگیرتان می سازد و آرزو می کنید بتوانید جبران و اصلاحش کنید - اشتباه می گیرند. در حالی که نیاز مبرم به پذیرش تقصیر، یا صحبت با دیگران دربارهی وضعیتی که شما را گرفتار احساس تقصیر کرده، احتمالش زیاد است، علتی ساختن شرمتان احتمال خیلی کمتری دارد. در واقع، بیشترین احتمال این است که آنچه را احساس می کنید پنهان نگه دارید، زیرا شرم بين عملتان و شخص خودتان - آنچه کرده اید در تقابل با آن که هستید به تمایز قائل نمی شود.
از این رو، وقتی با شرم سر و کار داریم، برخلاف تقصير، رفتار «بد» و شخص «بد» از یکدیگر جدایی ناپذیرند. یک نفر، یک موقعیت، یا یک وضعیت می تواند شرم را در وجودتان به تحرک در بیاورد، اما ناکامی در نیل به هدف ها یا معیارهایتان نیز می تواند چنین پیامدی داشته باشد. وضعیتی، واقعی یا تخیلی، می تواند واکنش شرم را فعال کند، وقتی در هر گونه رقابت خود را کمتر از سایرین ببینید وقتی دیگران از اطلاعاتی باخبر شوند که قصد مخفی کردنش را دارید یا اگر پیشاپیش تصور کنید که بعضی توانایی ها و قابلیت ها را فاقد هستید یا به شکلی نامناسب از آنها برخوردارید، نظیر عقل، آراستگی ظاهری با عملکرد. برداشت و استنباط شما از رویداد یا وضعیتی خاص، بیش از خود همان رویداد یا وضعیت در ایجاد شرم نقش دارد.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
خجالت و هراس اجتماعی – کفایت اجتماعی – تحمل ناکامی – احساس تقصیر