انتخاب موضوع پروپوزال پایان نامه درباره نظریه پردازش اطلاعات در روانشناسی رشد

رشد و گسترش علوم کامپیوتری و به دنبال آن به وجود آمدن نظریه پردازش اطلاعات باعث گردید که روان شناسان علاقمند به حوزه شناخت از استعاره کامپیوتر برای مطالعه شناخت انسان استفاده کنند.

در این بین بحثهای مربوط به هوش مصنوعی هم از محبوبیت زیادی برخوردار بود. نیوول، شاو و سيمون در مقاله ای در سال ۱۹۵۸ ادعا کردند که ذهن انسان و برنامه های کامپیوتری ابزارهایی برای حل مسئله هستند.

نیوول (۱۹۹۲- ۱۹۲۷) پژوهشگری در زمینه علوم کامپیوتر و روان شناسی شناختی بود که تا آخر عمر خود تلاش کرد تا زمینه های مربوط به شباهت منطق ماشینی و انسان را مشخص سازد.

این تأکیدها خیلی تاثیرگذار بودند و تعداد زیادی از روان شناسان به شباهت کامپیوتر و انسان علاقمند شدند.

مشابهت های مورد تأکید این بودند:

١. هردو درون داد دریافت می کنند.

۲. درون دادها را پردازش می کنند.

۳. حافظه دارند.

۴. برون داد تولید می کنند.

روان شناسان پردازش اطلاعات، اصطلاح درون داد را به جای اصطلاح محرک، اصطلاح برون داد را به جای پاسخ و رفتار به کار می بردند و اصطلاحاتی نظیر ذخیره سازی، رمزگردانی، پردازش، ظرفیت، بازیابی، تصمیم های شرطی، و برنامه ها به رویدادهای پردازش اطلاعاتی اطلاق می شدند که در بین درون داد و برون داد رخ می دهند.

اغلب این اصطلاحات از علوم کامپیوتری گرفته شده بود.

روان شناس پردازش اطلاعاتی معمولا پژوهش خود را بر روی آزمودنی های بهنجار، و رفتار و تفکر عقلانی انجام می داد و انسان را به عنوان یک جستجوگر فعال و استفاده کننده از اطلاعات مورد توجه قرار می داد.

نظریه پردازان روان شناسی پردازش اطلاعات انسان را به عنوان یک سیستم پردازش اطلاعاتی مورد توجه قرار می دادند.

سیستمی که از محیط اطلاعات می گیرد، آن را مورد پردازش قرار می دهد و در نهایت از آن استفاده می کند.

این برگشتی به فطری نگری، یعنی اینکه ذهن برای دریافت، پردازش و ارائه برون دادهایی از استعداد قبلی برخوردار است.

مدلی که نظریه پردازش اطلاعات از حافظه ارائه می داد، این دیدگاه جدید را به روان شناسی قوای قدیمی که در نظریه فیلسوفان مسلمان و فیلسوفان اروپایی چنین فرضهایی را به صورت اولیه ارائه کرده بودند نزدیک می سازد.

ابن سيناء فارابی، یا غزالی مراتب یا قوایی برای ذهن (یا عقل یا نفس) فرض کرده بودند.

از طرف دیگر مثلا كانت به عنوان فیلسوف اروپایی، تعدادی از مقولات اولیه فکری را بر می شمارد که بر روی اطلاعات حسی اخذ شده از جهان خارج عمل می نمایند و بنابراین به اطلاعات حسی ساختار و معنی می بخشند.

به عبارت دیگر طبق نظر كانت قوای ذهن دست اندرکار پردازش اطلاعات هستند.

بدین ترتیب دیدگاه قوای ذهنی در شکل های جدیدتری را به عرصه وجود نهاد.

گشتالتی ها نیز چنین دیدگاهی نسبت به ذهن داشتند.