متأسفانه با این که بیشتر سالمندانی که اقدام به خودکشی کرده اند، طی یک ماه قبل از زمان خودکشی با پزشک خانوادگی خود ملاقات کرده بودند، اما هیچ گاه مشکل آنها تشخیص داده نشده بود و مورد درمان قرار نگرفته بودند.
برای مثال کاین ، لينس و کانول (۱۹۹۶) موردی از مشکل فوق را این گونه ذکر کرده اند: از میان ۹۷ سالمندی که خودکشی و فوت کرده اند، ۵۱ نفر از آنها تحت درمان قرار گرفته بودند. کاین و همکارانش (۱۹۹۶) با بررسی شیوه و نوع درمان هایی که به سالمندان ارائه شده بود، دریافتند که فقط ۲ نفر از آنها تحت درمان تخصصی و مؤثر قرار گرفته بودند.
واقعیت این است که میزان بالای خودکشی در میان سالمندان به علت بی اهمیت جلوه دادن علت واقعی مرگ است که حتی در گواهی فوت هم ثبت نمی شود. این عمل می تواند به دو دلیل باشد یا به علت سکوت پزشگان خانوادگی به خاطر درماندگی خانواده و یا به دلیل این که بالاخره یک روزی مرگ فرا می رسد . علت اهمیت ندارد (اکارول ، ۱۹۸۹).
هنگامی که درباره خودکشی سالمندان تعمق می کنیم، با در نظر متفاوت روبه رو می شویم:
۱- سالمندانی که سال های متمادی زندگی می کنند (بویژه مردان کهنسال)، تمایل بیشتری به خودکشی دارند،
۲- زنان سالمند مخصوصا زنان ۸۵ ساله و بالاتر که با مشکلات پیری دست و پنجه نرم می کنند، در مقایسه با مردان همسال خود رغبت کمتری به خودکشی دارند