هنگامی که از کارافتادگی به عنوان یک عامل پیش بینی نشده مهم، سالمند را دچار افسردگی می کند، شیوه روان درمانی با چالش های بسیار زیادی مواجه می شود و در نتیجه احساس عدم مهارت و ناامیدی در خصوص اثربخشی مداخلات و نتایج درمان را به دنبال دارد.
در این سایت به بعضی از باورهای نادرست که در کار با سالمندان با آنها مواجه می شویم، اشاره می شود. بیشتر باورهای نادرست که در طی سال ها شکل گرفته، در ارتباط با روان درمانی سالمندان است. باورهای نادرست در بخش های دیگر این سایت مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.
کار کردن با سالمندان افسردگی یا اضطراب سالمندی که همزمان از بیماری جسمی نیز رنج می برد، با درمان های روان شناختی مانند درمان رفتاری - شناختی قابل تعدیل است. موریس و موریس د (۱۹۹۱) اعلام کردند، دلایلی وجود دارد که نشان میدهد مداخلات رفتاری - شناختی ، بویژه در مورد سالمندان، بسیار مؤثر است.
این دلایل عبارتند از:
تمرکز کردن بر «این جا و اکنون»: نیازهای فعلی فرد مشخص می شود و مداخلات درمانی محرک های تنش زا را مورد هدف قرار می دهد.
افزایش مهارت ها و عملی کردن آنها: به بیمار راه های ویژه کنترل و اداره محرک های تنش زا آموخته می شود.
سازماندهی: ماهیت سازماندهی شده این نوع درمان، به فرد کمک می کند تا به انجام تکالیف در درون و یا در طی جلسات، هدایت گردد.
هدف تکالیف ارائه شده از سوی این جلسات نیز فائق آمدن فرد بر مشکلات خود است.