اغلب خودکارآمدی با تابعیت برنامه تمرینات رابطه دارد (مک آلی و بلیسمر، ۲۰۰۰). اگر چه در بسیاری از مقیاس های خودکارآمدی که در پژوهش های پیشین ذکر شده اند، صرفا تابعیت خودکارآمدی ارزشیابی نشده است - از آنجائیکه هدف نهایی اکثر فعالیتهای بدنی و برنامه های تمرینی تابعیت کوتاه مدت و ماندگاری بلندمدت است، ارزیابی باور فرد با توجه به توانایی وی در این حوزه بسیار مهم است.

علاوه بر آن، کناره گیری از برنامه ورزشی در مراحل اولیه رایج تر است، چنین ارزیابی ممکن است برای ایجاد راهبردهای افزایش تابعیت از خودکارآمدی مفید باشد.

همچنین این مقیاس ها برای برنامه های پایانی و مداخلات نیز حائز اهمیت است، زیرا شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه، فردی که سطح بالاتری از تابعیت خود کارآمدی دارد بیشتر احتمال دارد پس از مداخله فعالیت بدنی خود را ادامه دهد (مک آلی، ۱۹۹۳). مقیاس های تابعیت خودکارآمدی، باور فرد را نسبت به توانایی ادامه برنامه تمرینی در دوره های زمانی خاص ارزیابی می کند.

این مقیاس ممکن است به اشکال مختلفی وجود داشته باشد، اما اغلب تکرار و مدت تمرین را مشخص می کند (برای مثال، دسته جمعی با جلسه ای). بنابراین، عبارت یک آیتم می تواند به این صورت باشد: «من می توانم ۳ بار در هفته و هربار تقریبا بیش از ۴۰ دقیقه ورزش کنم و این کار را تا ماه آینده ادامه میدهم» یا اینکه از عبارات کلی تر مانند «من می توانم در ۶ ماه آینده به مدت ۵ روز یا بیشتر ۳۰ دقیقه تمرینات ورزشی انجام دهم» استفاده شود.

اینگونه رویکردها ارزیابی از توانایی فرد ارائه می دهد که با توصیه های سلامت عمومی و فعالیت بدنی پزشکان همخوانی دارد دپارتمان سلامت و خدمات انسانی آمریکا، ۲۰۰۸). مانند مقیاس های خودکارآمدی ویژه تکلیف، مقیاس های تابعیت از خودکارآمدی نیز باید به صورت سلسله مراتبی و با توجه به بسامد و با افزایش تدریجی زمان طراحی شود (برای مثال، ماه آینده، ۲ ماه بعد، ۳ ماه بعد و ...) ....