آنها در صورت عدم رعایت قوانین توسط فرزندشان، می توانند تنبیهاتی نظیر اجازه ندادن برای خروج از خانه استفاده کنند. با این حال، چنین والدینی نباید انتظار داشته باشند که فرزندانشان تمام ارزش ها و اهداف آنها را بی هیچ پرسشی بپذیرند.
آنها باید دیدگاه ها و عقاید فرزندان را بشنوند و در نظر بگیرند. با این وجود که آنها می دانند فرزندشان پس از مدرسه و در آخر هفته کجا می رود و بر آن نظارت می کنند، به لحاظ روان شناختی مداخله نمی کنند. والدین مقتدر با ایجاد محیطی صمیمی و دلگرم کننده در خانه فرزندان خود را به داشتن عملکردی مطلوب در مدرسه تشویق می کنند.
تحقیقات نشان می دهند نوجوانانی که والدین مقتدر دارند به لحاظ اجتماعی ایمن تر، مستقل تر و دستاورد-محور بوده و سازگارترند (بامریند، ۱۹۹۱). والدین مستند از نظر ترسیم مرزهای روشن، رفتاری مشابه والدین مقتدر دارند با این تفاوت که انتظار دارند نوجوانشان بی هیچ پرسشی از آنها اطاعت کند. آنها همچنین نسبت به دیدگاه ها و عقاید فرزندان توجه کمتری نشان داده و به لحاظ روان شناختی مداخله گرترند.
نوجوانانی که والدین مستبد دارند در مدرسه عملکرد مطلوبی دارند؛ اما مهارت های اجتماعی و عزت نفس در آنها ضعیف تر است (بامریند، ۱۹۹۱). والدین آسان گیر دو دسته اند: افراطی و غیردر گیر. والدین آسان گیر افراطی انتظار ندارند که نوجوانانشان مسئولیت رفتارشان را بر عهده بگیرند؛ اما به فرزندان خود گوش فرا می دهند و در زندگی آنها درگیر هستند.
آنها به فرزندان اجازه می دهند انتخاب های خود را داشته باشند و از کشمکش اجتناب می کنند. برای مثال آنها به دلیل تخطی فرزندان از قانون مقرر شده برای آمدوشد که خود تنظیم کرده اند، با فرزندان مقابله نمی کنند یا او را به دلیل رفتاری خارج از شئونات اجتماعی در یک گردش علمی تنبیه نمی کنند.