این رویکرد بیش از هر چیز به معنایی برای زنده بودن و زندگی کردن مربوط می شود. وجود گرایان آگاهی و هشیاری از بودن را مهم می دانند و فهم انسان را مورد تاکید فراوان قرار می دهند. درمان وجودی را به فرد خاصی وابسته ندانسته اند اما می، ون کم، فرانکل، (وستین، ۲۰۰۱) و ژان پل سارتر (یانگ ۲۰۰۱) را می توان از طرفداران این رویکرد دانست. از مهمترین آثار تألیف شده در توصیف رویکرد وجود درمانی کتاب های انسان در جستجوی خویشتن (می، ۱۹۵۳)، روان شناسی وجودی (می، ۱۹۶۱)، هنر مشاوره وجودی، انسان در جستجوی معنا (فرانکل، ۱۹۵۹) و بودن و نبودن (سارتر، ۱۹۵۸) است. بودن صرفنظر از تمامی محرکات محیطی و به تنهایی با اهمیت و وجود گراها آگاهی از بودن و ارزش دادن به بودن یا «وجود» را عامل مهمی در سلامت روانی می دانند. منظور از آگاهی بودن آگاهی از این است که وجود و زنده بودن صرفنظر از تمامی محرکات محیط و به تنهایی با اهمیت و با ارزش است.
موضوع پیشنهادی روانشناسی :
بررسی اثر بخشی روان درمانی وجودی بر معنی داری زندگی و سلامت روان دانشجویان افسرده ...