او دریافت، بسیار بهتر است به کودکان بگوییم: «تو قطعا تلاش زیادی کرده ای» تا اینکه بگوییم: «تو واقعا باهوش هستی». دی وک به دو گروه از کودکان انجام کاری را محول نمود؛ یک گروه به دلیل توانایی هایشان تحسین شدند و گروه دیگر به دلیل تلاششان. زمانی که از همان کودکان خواسته شد تا کار چالش برانگیز تری را به انجام برسانند، کودکانی که به جهت تلاششان ستوده شده بودند به نسبت کودکانی که به دلیل توانایی هایشان تحسین شده بودند، اشتیاق بیشتری برای انجام آن کار از خود نشان دادند. کودکانی که برای توانایی هایشان ستوده شده بودند، نگران بودند که نتوانند انتظارات را برآورده ساخته و در کار چالش برانگیزتر شکست بخورند؛ در حالی که گروه دیگر این نگرانی ها را نداشتند. کودکانی که به دلیل توانایی هایشان تحسین شده بودند در مقایسه با کودکان دسته دوم، پس از مواجهه با موانع احساس ناامیدی و دلسردی بیشتری از خود بروز دادند. به اعتقاد دی وک هنگامی که کودکان به دلیل توانایی هایشان ستوده می شوند، تصور می کنند که آن توانایی ها ثابت اند و در نتیجه درباره شکست دچار نگرانی می شوند. از طرف دیگر، کودکانی که به دلیل تلاششان تحسین شده اند، معتقدند با تلاش همواره می توان نتیجه بهتری گرفت.


موضوع پیشنهادی پایان نامه روانشناسی :

مقایسه اشتیاق تحصیلی و انگیزه پیشرفت کودکان دارای والدین فرایند محور و والدین نتیجه گرا