کودکان ممکن است زمانیکه خیلی مورد کنترل قرار می گیرند رفتار خیلی بدتری را از خود نشان بدهند. یا در زمانی که والدین نمی دانند که فرزندشان کجاست و مرتبا میپرسند با کی هستی ؟ و چکار میکنی ؟ گفته شده است که این مساله مانع از کنترل والدین خواهد شد و و فضایی برای نوجوانان بوجود می آورد تا رفتار بدی داشته باشند. و یا با دوستان منحرف خود رفت و آمد کنند و یا دیگر مشکل های رفتاری را ایجاد کنند. کر و استتین اما مشخصأ در این جا فضایی برای تأثیر دو جانبه هم وجود دارد : مطمئنا کودکانی که رفتار بدی از خود نشان می دهند میخواهند پدر و مادر را از خود دور کنند و کنترل آنها را از بین ببرند. کودکی که در مدرسه موهای خود را باز می کند با موهای جمع کرده و بسته از خانه بیرون میرود یا لااقل قول می دهد که آنها را باز نکند. کودکی که میخواهند دزدی کند، آتش سوزی راه بیاندازد، یا یک گربه را شکنجه بدهد ممکن است در جایی که بزرگترها هستند این کارها را انجام دهد. در اینجا جا دارد که در مورد بحث قبلی تأثیر گذاری عدم کنترل والدین صحبت کنیم والدین به کنترل کودکی که همیشه خوب رفتار کرده است نمی پردازند و همیشه کودک دردسر ساز را کنترل می کنند. آنها می توانند به جای اینکه از کودک بخواهند خواسته های والدین را انجام دهند و هرگز بدون اجازه انها کاری را انجام ندهد، رابطه خود را با کودک حفظ کنند. مساله ای که باید در نظر گرفته شود این است که والدین چقدر می تواند فرزند خود را مجاب کنند که رفتار اشتباهی را انجام ندهد.
در گذشته رفتار والدین و یا باور و عملکرد فرهنگی به اینگونه بود که وابستگی خیلی زیادی را بی فرزند و والدین ایجاد می کردند طوریکه فرزند تلاش می کرد تا از رفتاری که پدر و مادر را آزار می دهد پرهیز کنند یا به خانواده احترام بگذارد. بنابراین گفته شده است که در بین نوجوانان کشورهای آسیای شرقی میزان سرپیچی کودکان کمتر می باشد). رفتار ثابت والدین دلیل این مساله بود که بحث و گفتگوی والدین در مورد یک رفتار بد اخلاقی و نامطلوب مفید واقع می شد. اگر کودکان نیز مفهوم کنترل را درونی سازی کنند که وسط فرهنگ آنها ارائه شده است نگاه می توانند به کنترل خود بپردازند. این مساله کنترل فردی برای کودکان تاقرمان سخت تر از کودکان حرف گوش کن می باشد که در واقع وقت زیادی برای آنها صرف این مساله شده است و در موردان به اندازه کافی اطلاعات دارند که نوجوانان باید چه کارهایی را انجام دهند و چه مسائلی را دریافت کنند در حالیکه اگر از آنها در مورد این مساله از آنها سئوال شود علیرغم اطلاعات زیادی که دارنده پاسخ چندانی به شما نخواهند داد. من فکر میکنم که به این روش اکثر نوجوانان آن مساله را رد خواهند کرد. اگر ما بخواهیم این مساله را در نظر بگیریم که کدام روش کاربرد دارد شاید ضرورت داشته باشد که حالا کنترل را انجام دهيم. (مشخصا این مساله باید بر اساس سن مناسب، شرایط ادراکی و احساسی کودک، شرایط اکولوژیکی دخیل، انتظارات فرهنگی گروه مربوطه و یا گروهای مربوطه و میزان استقلال قانونی یک کودک باشد. شاید تصیحت کردن و نشان دادن راه درست و دریافت درست هر یک از اطلاعات در مورد اینکه آنها چه می کنند و با چه کسی هستند مفیدتر از کنترل کردن باشد.
متغیرهای مناسب برای انتخاب موضوع پروپوزال و پایان نامه روانشناسی :
کنترل والدینی – رفتارهای پرخطر کودکان – ادراک و احساس