تکنیک ها و اهداف CBT معطوف به نقایص و تحریفات در پردازش شناختی رویدادها و تنظیم هیجان ها مخصوصا خشم، است.
خشم خلقی است که مردم مشکلات زیادی در کنترلش دارند (گلمن، ۱۹۹۵) و برانگیختگی شدید خشم کنترل نشده می تواند یکی از اجزای کلیدی پرخاشگری و مشکلات رفتاری برونی سازی باشد (لاچمن، دان و واگنر، ۱۹۹۷).
در مکانیزم برانگیختگی جنگ و گریز )، خشم معادل پاسخ "جنگ" است؛ این گرایش به عمل فطری، شامل حمله به عامل تصور شده به عنوان مقصر و سزاوار نکوهش می باشد (لازاروس، ۱۹۹۳).
اصلاحات در فنون CBT عمدتا زمانی به وجود آمد که پژوهش های جدید نشان دادند این الگوها در تبیین خود تنظیمی و تعارضات اجتماعی کودکان و همچنین تأثیر بافت هایی مانند جامعه و والدین بر این بدکارکردی پردازش عاطفی شناختی، نقایصی دارند. قبل از آزمودن CBT در مورد کودکان پرخاشگر، ما ابتدا مدل شناختی اجتماعی را که به عنوان پایه و اساس برنامه توانایی مقابله استفاده شده است، بررسی خواهیم کرد.
همان طور که در جای دیگر شرح داده شده (به عنوان مثال لا چمن، ويدبای و فیتزجرالد، ۲۰۰۰) این مدل شناختی اجتماعی از لحاظ تاریخی ریشه در تحقیقات اولیه درباره نظریه یادگیری اجتماعی (بندورا، ۱۹۷۷، راتر، شانس و فارس، ۱۹۷۲) و رشد توانایی های خودتنظیمی کودکان (مایكنبام و گودمن، ۱۹۷۱) دارد.
این تواناییهای خودتنظیمی به وسیله توانایی های کار کرد اجرایی شناختی کودکان تحت تأثیر قرار می گیرند (جیانکولا، زیچنر، پارنل و دیکسون، ۱۹۹۶) و بوسیله روابط کودکان با مراقبانشان به صورت مدل های کاری" محیط بین فردی شان شکل می گیرند.
موضوع پیشنهادی پروپوزال پایان نامه روانشناسی :
مقایسه اثر بخشی CBT بر پرخاشگری و تعارضات اجتماعی در دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه اول