این چهار مؤلفه عبارتند از: عاطفه، افکار مبتنی بر هیجان، احساسات بدنی، و رفتار مبتنی بر هیجان.
عاطفه بخش بدیهی یک هیجان عبارت است از عاطفه: هشیاری شما، تجربه ذهنی خود احساسات، فارغ از تغییرات بدنی. عاطفه آن چیزی است که افراد معمولا با عنوان «غمگینی»، «ترس»، «خشم» و غیره نامگذاری می کنند.
عاطفه در نواحی لیمبیک مغز ایجاد می شود و آن چه که روان شناسان حالت سائق می نامند - یک تکانه برای انجام برخی اعمال از قبيل انزوا، گریز، یا پرخاشگری را ایجاد می کنند.
هیجان های منفی حسی از پریشانی و عدم تعادل را ایجاد می کنند - حسی که چیزها درست نیستند و لازم است تا ترمیم شوند. بخش عاطفه هیجان ها برای جلب توجه ما طراحی شده تا ما را آگاه سازد که یک تهدید یا عدم تعادل وجود دارد که مستلزم توجه و عمل کردن ما به آن است.
افكار مبتنی بر هیجان مؤلفه دوم یک پاسخ هیجانی چیزی است که به صورت شناختی اتفاق می افتد. افکار درباره موقعیتی که در آن خودمان را می یابیم و یا افکار درباره خود هیجان.
هنگام پاسخ هیجانی افکار تمایل دارند تا در دو دسته جای گیرند: پیش بینی و قضاوت. پیش بینی عبارت است از تلاش برای چشم دوختن به آینده و دیدن اینکه چه خطراتی ممکن است به وجود آید.
افکار پیش بینی معمولا سؤالاتی از قبیل «چه میشود اگر» را در بر دارند: «چه می شود اگر کارم را از دست بدهم؟»: «چه می شود اگر درد شکم من یک تومور باشد؟»؛ «چه می شود اگر پسرم به دانشگاه نرود؟».
پیش بینی ها ما را برای آنچه که ممکن است اتفاق بیافتد آماده می کنند، اما از آنجا که ما تلاش می کنیم تا مشکلی که اتفاق نیافتاده و یا هرگز اتفاق نخواهد افتاد را حل کنیم بر راه اندازی اضطراب ما تأثیر دارند.