گورالنیک و همکاران (۲۰۰۳)، معتقدند اکثر والدین دارای کودک عقب مانده ذهنی، خود دارای نگرش منفی هستند به همین خاطر مشکلاتی را که در فرزندان خود مشاهده می کنند آنرا به عوامل درونی، پایدار و غیر قابل تغییر اسناد می دهند در حالی که بهتر است مشکلات کودکان خود را به عوامل بیرونی که تغییر پذیر هستند؛ نسبت دهند. بررسی هایی که قبلا در خصوص نگرش والدین نسبت به مشکلات فرزند معلول خود انجام شده بود با نتایج بررسی های حاضر همسو می باشد. در هر حال چنانچه واقعا والدین تصور می کنند که مشکلات کودک قادر به تغییر و بهبودی نیست، می بایست بر روی نگرش آنها مداخلاتی انجام شود. بویژه برای والدینی که از سطح تحصیلی و تبار اقتصادی، اجتماعی ضعیفی برخوردار هستند و نیز کمتر از حمایت نظام های حمایتی برخوردار هستند. گورالنیک و همکاران (۲۰۰۳)، پس از بررسی های متعدد به این نتیجه رسیدند، مادرانی که کودکانی با ناتوانی های رشدی (عقب مانده ذهنی) دارند، عموما مشکلات کفایت اجتماعی کودک خود را به عوامل درونی نسبت می دهند و بازی و هرگونه رفتار کودک را نیز با دقت و نظارت بیشتری کنترل می کنند در حالی که مادران کودکان عادی کمتر این رفتارها را با کودک خود دارند.
موضوع پیشنهادی روانشناسی :
رابطه نگرش والدین و عوامل درونی و بیرونی با کفایت اجتماعی کودکان استثنایی