البته مراجع در طی مراحل اولیه مشاوره و درمان احساس کند که محدود شده و هدف مشخصی ندارد. حتی ممکن است بر اثر بیانات مشاور مبتنی بر از دست رفتن زمان گذشته، ممکن است احساس کند گرفتار شده و قادر به تغییر نیست.
اما به تدریج و در طول درمان متوجه می شود که آزادتر از چیزی است که در گذشته فکر می کرده است. این آزادی او را متقاعد می کند فعالانه وارد عمل شده و مسئولیت فعالیتهای انجام شده یا در حال انجام خود را بپذیرد (یانگ، ۲۰۰۱).
مهمترین دلیلی که مراجع را به سوی جلسات مشاوره می کشاند غنی کردن دنیای روانی است. گفته شد دنیای هر فرد منحصر به خود اوست. اما هر انسانی مایل است این دنیا را گسترش دهد تا بتواند افراد بیشتری را در آن جای داده و روابط مناسب تری با دیگران برقرار سازد آگاهی از آزادی و تأثیر مشکلات و ناکامی ها در رشد اضطراب ناشی از روبرو شدن با موقعیت های جدید را به میزان بالایی کاهش میدهد و از این به بعد است که مراجع از روبرو شدن سختی ها و محركات جدید نمی هراسد و دنیای خود را گرایش می دهد.
به این ترتیب وقتی مراجع در تنگنا قرار گرفت و مشکلات خود را مطرح کرد مشاور نباید راه های مشخص و از پیش تعیین شده ای را پیشروی او قرار دهد.
بلکه این مراجع است که باید بگوید از مشاور چه انتظاری داشته و مشاور چه کمکی در زمینه حل مشکل می تواند به او ارائه دهد (کوهن، ۱۹۹۷). در این صورت نسبت به بودن و زنده بودن خود هشیار شده، مسئولیت اعمال خود را پذیرفته و به اصالت انسانی باز می گردد.