موضوع پروپوزال روانشناسی

 بزرگ ترین تحقیقی که تابه حال در مورد خشونت اجتماعی در آمریکا انجام شده، در محله های کم درآمد شیکاگو با خصوصیات جمعیت شناختی کاملا یکسان اتفاق افتاده است.

 برخی از کودکان، ظرفیت ذهنی شان را برآورد می کنند. طوریکه اگر یک کودک زرنگ با بچه هایی که توانایی متوسطی دارند در یک کلاس باشد.

 بر اساس عقاید و سنن قدیمی، موقعیت ترتیبی فرد در خانواده اش-ترتیب تولد در رابطه با خواهر و برادرهایش تأثیر چشمگیر بر شخصيتش دارد.

 زمانی که اعضای خانواده بتوانند احساس همدلی داشته باشند یا خود را از نظر روان شناختی به جای دیگر اعضای خانواده قرار دهند و موقيعتها را از دید آنها بررسی کنند، چنین روشی باعث همدلی افراد و روابط خوشایند بین آنها می شود.

 تکامل زبان در طول تاریخ، شرایط را تا حدودی تغییر داد. نیاکان ما دارای زبان ابتدایی بوده و با اتکا به دانسته های غریزی خود می توانستند کار کنند و یا از محیط خود تقلید کنند.

 در یک پژوهش به افراد شیزوفرنی گونه پرسش نامه داده شد که آنها باید آن را پر می کردند.

 در گذشته علم روانشناسی، پنج نوع ویژگی شخصیتی را در طیفی قرار می داد که در یک سوی آن شخصیت «زمخت و دهاتی منش» و در سوی دیگر آن، شخصیت «با فرهنگ و فرهیخته» قرار می گرفت.

 اگر سازگاری پایین افراد، شکل افراطی به خود بگیرد، آنها در انتهای طیف جا می گیرند.

 بازی درمانی: استفاده از بازی در درمان نشانه های آسیب، به خصوص در کودکان، از اهمیت زیادی برخوردار است.

درمان شناختی رفتاری گروهی CBITS : این رویکرد درمانی همه ی اجزای TF - CBT را دارد، به جز مداخلات مربوط به والدین؛ و امکان مداخلات شناختی رفتاری گروهی در مدرسه را فراهم می سازد.

 روان درمانی شرایطی را فراهم می نماید که فرد می تواند به احساسات، خشم، غم، و ناراحتی اش بپردازد.

 کودکان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه» اغلب اختلالات همراه دیگری نیز دارند.

 برنامه ی مداخلات درمانی در کودکان و خردسالان برای کاهش عوارض ناشی از تروما و بهبود عمل کرد کودک طرح ریزی می شوند و از اصول خاصی پیروی می کنند.

 مشکلات یادگیری علاوه بر اثرات منفی ای که بر عزت نفس، خودکارآمدی و انگیزش دارد، می تواند علت اصلی اضطراب و تنیدگی در دانش آموزان باشد (فیرث، ۲۰۰۶: هیمان ۲۰۰۱،  زوندنس ۲۰۰۳).

 یکی از تناقضهای جالب اینکه بسیاری از خوره های کامپیوتری که به من و گروههای حامی مراجعه می کنند، در خانواده های سخت گیر، هر چند با حسن نیت، بزرگ شده اند.

 عزت نفس پایین، خودکارآمدی پایین، احساس ضعیف خود ارزشمندی، و منبع کنترل بیرونی، همه نمونه های بارزی از حالات عاطفی ای هستند که درماندگی آموخته شده نامیده می شود.

 خود ارزشمندی ارتباط نزدیکی هم با عزت نفس و هم با خودکارآمدی دارد، زیرا هر سه آنها با احساس افراد در مورد خودشان مرتبط هستند.

 خودکارآمدی، آگاهی فرد از صلاحیت شخصی خود در زمینه ای معین و مشخص است.

 ناتوانی های یادگیری برخی واکنش های هیجانی را به همراه دارد که باعث ناموفقی طولانی مدت می شود.

 دانشمندان برای مدت های بسیار طولانی تنش را امری منفی و زیانمند می دانستند.