موضوعات پایان نامه روانشناسی بالینی

 در مشاجره های مکرر، هر کدام از زوج ها می کوشند تا نحوه به تصویر کشیده شدن خود از سوی دیگری را تصحیح کنند.

 در مدل درمانی بک (کلارک و همکاران، ۱۹۹۹، بک و همکاران ۱۹۷۹) تجربه های اولیه در تشکیل باورها و نگرش های بعدی اهمیت دارند. در ساختار این مدل شناخت درمانی سطوح متعددی از باورها وجود دارد.

 گاترز و دیگران (۱۹۹۸) اعلام کردند که از نظر انجمن روان شناختی آمریکا، شناخت - رفتار درمانگری برای افراد افسرده ای که از نظر جسمی سالم هستند و حداقل علائم بیماری های آسیب شناسی روانی را داشته و هیچ گونه گرایشی به خودکشی ندارند، ثمربخش است.

 مهم نیست که متخصصان چه می گویند، درمان مسائل مربوط به غذا، وزن و تصویر بدنی که اغلب تا آخر عمر هستند، فقط درباره خوردن غذای بهتر یا فعال بودن نیست.

 علاوه بر ترس از آسیب های اجتماعی و جسمی، مردم غالبا از این نگرانند که دیگران به آنها نگاه می کنند، یا درباره آنها حرف می زنند، یا تصور می کنند دیگران با استفاده از اشارات و کنایات یا سخنان دو پهلو، بدون این که کس دیگری متوجه شود، آنها را تهدید می کنند.

 امنیت هیجانی بدین معنا و مفهوم است که هر یک از همسران احساس کنند دیگری نسبت به رابطه تعهد دارد و احساس عدم تأييدگری را به معرض نمایش نخواهد گذاشت.

 تهدید عزت نفس وقتی روی می دهد که همسری با حجم بالایی از دیدگاه ها و لحن عاطفی منفی در دیدگاه دیگری نسبت به خود مواجه می گردد که این می تواند نسبتأ ظریف باشد و لزوما در قالب حمله ای کاملا آشکار روی ندهد.

 باور به تاب آوری دانش آموزان مان بیش از همه مستلزم اینست که ما به قابلیت درونی خود برای تغییر و دگرگونی آنها باور داشته باشیم.»

 احساس عدم کفایت برای ایفای نقش در خانه باعث می شود که فرد همواره احساس ناامنی کند و شک و تردید داشته باشد.

 زمانی که اعضای خانواده بتوانند احساس همدلی داشته باشند یا خود را از نظر روان شناختی به جای دیگر اعضای خانواده قرار دهند و موقيعتها را از دید آنها بررسی کنند، چنین روشی باعث همدلی افراد و روابط خوشایند بین آنها می شود.

 در گذشته علم روانشناسی، پنج نوع ویژگی شخصیتی را در طیفی قرار می داد که در یک سوی آن شخصیت «زمخت و دهاتی منش» و در سوی دیگر آن، شخصیت «با فرهنگ و فرهیخته» قرار می گرفت.

 افراد اوتیستیک یا در خود مانده برای پیش بینی و فهم شرایط روحی دیگران باید تلاش کنند ولی هنگامی که فردی در شرایط درماندگی و سختی باشد، واکنش آنها نسبت به آن فرد، واکنشی نسبتا نرمال است.

 معمولا در فرایند درمان عمده ترین مشکل استفاده از روش های خاموشی این است که فرد از تجارب ترسناک اجتناب می کند.

 برنامه ی مداخلات درمانی در کودکان و خردسالان برای کاهش عوارض ناشی از تروما و بهبود عمل کرد کودک طرح ریزی می شوند و از اصول خاصی پیروی می کنند.

 عزت نفس پایین، خودکارآمدی پایین، احساس ضعیف خود ارزشمندی، و منبع کنترل بیرونی، همه نمونه های بارزی از حالات عاطفی ای هستند که درماندگی آموخته شده نامیده می شود.

 برای توضیح مفهوم منبع کنترل، لازم است بدانیم که افراد برای آنچه که در یک موقعیت خاص تجربه می کنند، به عوامل درونی (به عنوان مثال توانایی خود، استعدادها، تلاش و یا اقدام) و یا عوامل بیرونی (مثل بخت و اقبال، شانس، چیزی که خارج از کنترل آنهاست) نسبت می دهند.

 خودکارآمدی، آگاهی فرد از صلاحیت شخصی خود در زمینه ای معین و مشخص است.

 درمان کودک- محور:

کارل روجرز ابداع کننده روش درمان شخص، محور بر این باور بود که هر کدام از ما به طور طبیعی تمایل داریم که از همه توان بالقوه خودمان در زندگی استفاده کنیم.

 نقش هوش عاطفی در درمان: هوش عاطفی شامل توانایی خودآگاهی و توانایی تشخیص احساسات خود و دیگران است.

 درمان شناختی آلیس: آلیس اولین بار نظام ابتکاری خود را در سال ۱۹۵۷ در آمریکا معرفی کرد.