موضوعات پروپوزال روانشناسی بالینی

 لوبن (۳۸۸)، هادوک، کیندرمن و ولز (۲۰۰۲) تفاوتهای بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی را که در هنگام ارزیابی توهمات شنیداری داشتند و کسانی که هیچ وقت تجربه توهمی نداشتند، در نسخه اصلاح شده پرسش نامه باورهای فراشناختی، مورد بررسی قرار دادند.

 ولز و پاپاجورجيو (۱۹۹۸) رابطه ی بین باورهای فراشناختی، نگرانی خصیصه ای و علائم وسواسی - اجباری را مورد بررسی قرار دادند.

 راهبردهای مقابله ای فراشناختی: به طور کلی، این موضوع پذیرفته شده است که راهبردهای مقابله ای مانند اجتناب و خوددرمانی با مصرف کنترل نشده مواد و الکل، میتواند به پیامدهای منفی منجر شده و اختلال روان شناختی را تشدید می نماید.

 در مدل فراشناختی، نابهنجاری در توجه انتخابی، شامل تمایل افراطی به تمرکز بر اطلاعات تهدید کننده مربوط به شخص، یک خصیصه سندرم شناختی - توجه محسوب میشود.

 شواهد فزایندهای وجود دارد که نشخوار فکری اثرات منفی بر هیجان و آسیب شناسی روانی دارد.نولن- هوکسیما و همکارانش از پیشگامان مطالعه در مورد نشخوار فکری هستند که مطالعات زیادی در این زمینه انجام داده اند.

 هازلت استفانز ۱۹۹۷) به منظور بررسی اثرات نگرانی در آزمودنیهای دچار اضطراب سخنرانی، از آنان خواست که پنج سخنرانی متوالی انجام دهند.

 بر اساس مدل فراشناختی، نگرانی اثرات مضری بر خود تنظیمی دارد، چون پردازش هیجانی را باز داری می کند، ظرفیت شناختی را تحلیل میبرد، موجب بروز مشکلاتی در عملکرد میشود و پردازش را بر تهدید متمرکز میسازد.

 نگرانی و نشخوار فکری: داده های پژوهشی گسترده ای از این مفهوم که سبکهای تفکر تکراری به صورت نگرانی یا نشخوار فکری برای سلامت هیجانی مضر هستند، حمایت میکنند.

 فراشناخت ها در اختلالهای روان شناختی، آن طور که توسط رویکرد نظری درمان فراشناختی مطرح شده است، می پردازد.

 در مورد افرادی که رفتارهای خود آسیب رسان یا قصد خودکشی آشکار دارند، باید ارزیابی مناسبی از سطح خطر به عمل آید و عوامل بازدارنده ی این رفتارها شناسایی و تقویت شوند.

 تمرکز توجه به تمایل قدیمی فرد برای پایش علائم تهدید اطلاق میشود که باید با برنامه جدید توجه جایگزین شود.

 باورهای فراشناختی مثبت به صورت باورهای گزاره ای (مانند نشخوار فکری به من کمک میکند تا پاسخهایی برای مسائلم پیدا کنم) و نیز به صورت دانش یا برنامه های پردازشی رویه ای (مربوط به طرز عمل مفهوم سازی میشوند.

 برخی بیماران افسرده در مورد بهبود بخشیدن خلقشان و دست برداشتن از نشخوار فکری دوسو گرایی (تردید) دارند.

 وقوع یک فکر، خاطره یا هیجان منفی، موجب افزایش نشخوار فکری میشود.

 باورهای فراشناختی منفی شامل کاهش آگاهی از فرایند نشخوار فکری است، به طوری که تداوم فرایند نشخوار فکری، آن را به صورت یک عادت آشنا در می آورد که پیامدهای خطرناک محدودی دارد و در نتیجه توجه شخص به آن معطوف نمیشود.

 باورهای فراشناختی مثبت، باعث تفکر مداوم درباره معنی و علل علائم و شرایط زندگی فرد می شوند و این فرایند مداوم موجب تداوم و تشدید علائم افسرده ساز می شود.

 افسردگی در اثر فعال شدن نشخوار فکری و الگوهای پاسخ دهی ناساز گارانه تداوم یافته و تشدید میشود.

 مدل فراشناختی افسردگی پایه و اساس مفهوم سازی موردی را تشکیل می دهد.

 بر اساس مدل فراشناختی، هر دو نوع تفکر، راهبردهایی هستند که با هدف خودتنظیمی توسط رخدادهای درونی مانند افکار و هیجانهای منفی برانگیخته میشوند.

 نشخوار فکری به شیوه های مختلف، به عنوان طبقه وسیعی از افکار تکرار شونده که عمدتا با افسردگی مرتبط هستند، تعریف شده است (برای مثال، پاپاجورجیو و ولز، ۲۰۰۴).