پیشنهاد موضوع پروپوزال روانشناسی

شرکت در تمرینات در سیستم نیاز های مختلف فرد، تغییراتی ایجاد می کند.

همانطور که مارکس کا (۱۹۷۴) مطرح کرد، روان - فیزیک رشته ای است که احساسات ادارک شده و محرکها را به هم ربط داده و هر دو را با مقادیر قابل اندازه گیری ارائه می نماید.

 افسرده خویی، مشکلات سلوک، نقص توجه و بیش فعالی (ADHD)، و اختلال سوء مصرف مواد نیز در نوجوانان افسرده ارجاع شده به درمانگاه ها بسیار شایع است (بیر میهر و همکاران، ۱۹۹۹).

 وقتی باور انعطاف پذیری داریم، برای خودمان، و در صورت اقتضا، برای دیگران تصریح می کنیم که چه می خواهیم.

همه ما مردمی را می شناسیم که حتی در نامطبوع ترین شرایط هم جذب معنا می شوند.

 ناظر آموزشی می تواند فعالیتهای آموزشی معلم را در ارتباط با هر مؤلفه مشاهده کند و سپس آنها را در چهار سطح دسته بندی کند: نامطلوب، مبتدی، مسلط و ممتاز.

 اعتقاد به باورهای سخت نشان دهنده تلاش ما در سحرآمیز جلوه دادن اتفاق های خاص است. اگر به راستی، باورهای سخت ما این تأثیرات را داشتند، اعتقاد به آنها می بایست برای ما محسوس می بود.

 می توان بسیاری از جنبه های یادگیری در کلاس را مشاهده و مورد بحث قرار داد. برنامه ها و رفتار معلم، تعامل معلم و دانش آموز،

 همه رویکردهای روان درمانی بر پایه نحوه فهم آشفتگی های روانی هستند. یک مشخصه نظری بزرگ REBT این است که علت اضطراب افراد چیزها نیست، بلکه دیدگاه های سختی است که نسبت به آنها می گیرند.

 مغز ما از آغاز، برای محبت کردن تنظیم شده است. ما به طور خودکار به کمک کودکی میشتابیم که از وحشت فریاد میزند؛ و خود به خود تمایل داریم کودکی خندان را در آغوش بکشیم.

 برعکس اکثر کودکان که هرگاه غمگین می شوند به سرعت به حالت عادی بر می گردند، کودکانی که دچار افسردگی هستند به نظر می رسد

 گفتنی است، واژة آلمانی einfihlung که در سال ۱۹۰۹ برای اولین بار واژه انگلیسی empathy (= همدلی) به عنوان معادل آن مطرح شد، در واقع به معنی احساس درونی» است و بیانگر تقلید درونی احساس دیگری می باشد.

 طبیعت برای برقراری روابط بی دردسر بین اعضای هر گروه از موجودات، ساختاری مناسب برای مغز طراحی نموده است.

 محرک های فکری پرقدرت، مانند «دموکراسی» یا «پاکیزگی» ما را وادار می کنند به روش خاصی عمل کنیم؛ آنها افکاری تأثیرگذار هستند.

کار آمدی جمعی، ریشه در خودکارآمدی دارد. به این معنا که، اعضای گروه، اعتقادات و باورهای هم گروهی های خود را هنگامیکه توانایی های جمعی آنها را مورد بررسی قرار می دهند، در نظر می گیرند (باندورا، ۱۹۹۷).

نظریه شناحت اجتماعی بنیاد نظری را پایه گذاری کرد که در اغلب پژوهشهای مرتبط با تغییر رفتار سلامتی بکار گرفته می شود.

 مهارتهای اجتماعی، به اعصاب آئینه ای بستگی دارند. چرا که اگر بتوانیم آنچه را که در دیگری مشاهده می کنیم، در وجود خود انعکاس دهیم، آمادگی واکنش سریع و مناسب را خواهیم داشت.

 هماهنگی جسمی با دیگران نشاط آور است و هر چه گروه بزرگتر باشد، این نشاط بیشتر می شود.

 برای برقراری رابطه صمیمانه، «توجه» به تنهایی کافی نیست. جزء مهم بعدی احساس مطلوب است که عمدتا از طریق لحن صدا و حالت های صورت پدید می آید.

 یادگیری تلفیقی در مرکز تغییرات مطرح تدریس و یادگیری در حوزه آموزش عالی قرار دارد. رشد روزافزون تغییرات، تنها میتواند با فهم صحیح ماهیت فرایند آموزش و پرورش و نتایج مورد نظر یادگیری دنبال شود.