تحول خود پنداشت های جسمی و روان شناختی:

خودپنداشت های جسمی، معمولا قبل از خودپنداشت های روانشناختی کسب می شوند.

 روان درمانگران بدنی معتقدند که فرایندهای کلامی و بدنی یکپارچه هستند (شارف، ۱۹۹۶). به نظر آنها بدن بدون روان وجود ندارد (توتون ۲۰۰۳).

 علل اختلالات روانی از دیدگاه آرون یک : یک بر این باور است، تفکر میتواند از سه جنبه مختلف نادرست باشد. ۱. ساختار تفکر ۲. محتوای تفکر و ۳. فرایند تفکر.

 مطالعات انجام شده مبین این واقعیت است که درمان شناختی - رفتاری در درمان بسیاری از اختلالات از جمله افسردگی، اختلالات خوردن، سوی مصرف مواد، اختلالات اضطرابی، حتی در

 در گشتالت درمانی بیمار و درمانگر به طور کامل در زمان اکنون به سر می برند (شارف، ۱۹۹۶).

 راجرز گرایش به خودشکوفایی را مهم ترین انگیزه آدمی می دانست و مواردی مانند میل جنسی، برتری طلبی، لذت جویی، حاکمیت ارضای نیازها از جمله نیازهای فیزیولوژیکی و نیاز به

 یکی از رویکردهای مشاوره و روان شناسی است که از ایده ها و نظریات فیلسوفان وجودی، هستی گرایی یا اگزیستانسیالیست الهام گرفته است (یانگ، ۲۰۰۱).

 از دید الیس بین شناختها، عواطف و رفتارهای فرد تعامل سه جانبه برقرار است اما در این میان شتاخت نقش مهمتری دارد.

 اليس سه دسته از عوامل بیولوژیکی، اجتماعی و روان شناختی را در رشد شخصیت مؤثر می داند، وی معتقد است که اختلالات عاطفی در ارتباط با این عوامل رخ میدهند.

 هدف اصلی رفتار درمانی، عقلانی - عاطفی کمک به مردم در به حداقل رساندن عواطف و احساسات ناخوشایند، رهایی از خوالقایی عدم توانایی اجتناب از شکست و سوق دادن مراجع به سوی

 باورها، مطالبی هستند که انسان آن را پذیرفته و مطابق با آنها رفتار می کند

 برچسب زدن به معنی ارزیابی کردن محرکها و بد یا خوب دانستن آنهاست. گاهی انسان بعضی محرکها را اشتباه بد یا مضر می داند.

 افکار خودآیند منفی: مقصود از افکار خودآیند تصوراتی گذرا و کوتاه مدت است که بدون خواست و اراده فرد به دهن آمده، وارد قسمت هشیار شده و افکار فرد را تحت تأثیر قرار

 مهر و محبت و عشق والدین نسبت به نوزادان و یا کودکان خود نه تنها در بهداشت روانی و پختگی عاطفی آنان نقش تعیین کننده ای را ایفا می کند بلکه در ساختار و شکل گیری مغز

 احتمالا همه روشهای درمانی بر کمک به مراجعان برای عملکرد بهتر و تجربه زندگی با کیفیت بالاتر تمرکز می کنند، اما گاهی اوقات هدف درمانی خاصی وجود دارد که باید به آنها

 طبقه بندی «موج سوم» درمان شناختی- رفتاری نخست به وسیله هیز (۲۰۰۴) به عنوان «مجموعه یا فرمول بندی از فرضيات بارز، روش ها و اهداف تا حدودی ضمنی، که به سازماندهی پژوهش،

 در حدود سال ۲۰۰۰، وجود انواعی از اشکال جدید درمان به همراه برخی ویژگیهای مشترک تغییر احتمالی به درمان شناختی- رفتاری را پیشنهاد کرد.

 دلیل اصلی برای اینکه مداخلات رفتاری به عنوان درمان های خط اول مسائل بالینی نیستند این است که نظریه رفتاری هیچگاه از زبان و شناخت که می تواند کار بالینی را هدایت کند

 خاستگاه خطوط فکری بالینی که در نهایت به درمان شناختی- رفتاری منتج شد تحلیل رفتار بود.

مقایسه اثر بخشی آﻣﻮزش ﮔﺮوﻫﯽ اﻟﮕﻮی ﻣﺮاﻗﺒﻪ و آموزش آرام سازی عضلانی بر کاهش اضطراب و افسردگی در افراد دارای اختلال استرس پس از آسیب