موضوع روانشناسی برای مقاله

 می توانیم «هوش اجتماعی» را به عنوان اصطلاحی کوتاه و مختصر برای، نه فقط هشیاری راجع به روابط انسانی مان با دیگران، بلکه همچنین برخورداری از تیزهوشی در درون این روابط، تعریف کنیم.

 یادگیری تلفیقی در مرکز تغییرات مطرح تدریس و یادگیری در حوزه آموزش عالی قرار دارد. رشد روزافزون تغییرات، تنها میتواند با فهم صحیح ماهیت فرایند آموزش و پرورش و نتایج مورد نظر یادگیری دنبال شود.

 یادگیری تلفیقی از فهم نقاط قوت یادگیری مجازی و حضوری نشئت میگیرد. این مفهوم دامنه وسیعی از امکانات را به سمت بهبود فراتر طراحی مجدد مباحث کلاسهای سنتی باز میکند.

 یکی از شیوه هایی که فرصت هایی را برای تحول مهارت های اجتماعی و مهارت های یادگیری از طریق مشارکت با دیگران برای دانش آموزان فراهم می سازد، استفاده منظم از کار گروهی در کلاس است (نایت و همکاران، ۲۰۰۴).

 برای افزایش احتمال کنش متقابل اجتماعی مثبت برای دانش آموزان مبتلا به مشکلات یادگیری، یک معلم می تواند از تکالیف غیر تحصیلی بیشتر استفاده کند

 مطالعات نشان داده است که دانش آموزان مبتلا به مشکلات یادگیری در مقایسه با همکلاسی هایشان کمتر مورد پذیرش قرار می گیرند و بیشتر ملامت می شوند و یا بیشتر از لحاظ اجتماعی نادیده گرفته می شوند (فری و بار تک ۲۰۰۶، ؛ پرل و بای، ۱۹۹۹؛ والاس، ۱۹۹۹).

 کاملا مشخص است که بسیاری از دانش آموزان مبتلا به مشکلات یادگیری، در تحول روابط اجتماعی مثبت با همسالان و معلمانشان نیز مشکل دارند (پوری و موندا مایا ۲۰۰۱ ،).

 بهترین روش برای آموزش یک مهارت فراهم کردن دستورالعمل ها با الگوده و ملزم ساختن فرد برای تمرین مهارت تا حدی است که بتواند مورد تقویت قرار گیرد.

 آموزش مهارت های رفتاری اغلب در موقعیتی رخ می دهد که با شرایطی که مهارت ها باید مورد استفاده قرار گیرند، متفاوت است.

 هدف از روش های آموزش مهارت های رفتاری برای یادگیرنده، کسب مهارت های جدید و استفاده از این مهارت ها در شرایط مناسب بیرون از جلسات آموزش می باشد.

 وقتی براساس مقصود زندگی می کنیم احساس رضایت خاطر عمیقی را تجربه می کنیم.

 بسیاری از رویکردهای زوج درمانی بر ایجاد همدلی میان زوج ها هم به عنوان هدف درمان و هم وسیله ای برای کمک به آنها جهت کار بر مشکلاتشان پا فشاری می کنند.

 الگوهای انتقال به زوج ها کمک می کنند تا میان روابط فعلی و روابط گذشته تمایز قائل شوند و به آنان کمک می کند روابط فعلی را به صورت منحصر به فرد ادراک کنند.

 الگوی امنیت هیجانی بر بناسازی فردی هیجان های افراد بر پایه تجربه های منحصر به فرد آنها تأکید می کند و از این نظریه که ماهیت غیرمنطقی نسخه ها بر پایه عدم تملک قرار دارد، دوری می کند.

 در حال حاضر، زوج درمانگران از تکالیف بسیاری سود می برند که بسیاری از آنها به ابعاد تهدیدهای شناسایی شده در الگوی امنیت هیجانی می پردازند؛

 الگوی امنیت هیجانی با موضوع امنیت هیجانی شروع شده و خاتمه می یابد. زوج هایی که در چرخه تعارض های تکراری و یا فاصله گرفتن به دام افتاده اند فاقد امنیت هیجانی در رابطه خود می باشند.

 هر فردی در رابطه دلبستگی خواهان آن است که دیگری در صورت انجام کاری رنجش آور، این مسئله را درک کرده و از کاری که انجام داده است

 می دانیم که زوج ها می توانند به روش های مختلفی که برخی مخرب هستند، شرم یکدیگر را فعال کنند (تحقیر، تنفر، خشم و از این قبیل)، اما وقتی که شرم به شکل غیرمخرب فعال می شود (شاید ناآگاهانه)، امکان پیوند هیجانی عمیق تری پدید می آید.

 هنگامی که شرم پذیرفته میشود به میزان قابل توجه قدرت آن کاهش می یابد. این شرم پنهان است که باعث دامن زدن به تعارضها و تخریب روابط میشود.

برای کودکی که شاهد خشونت خانگی مداوم بوده، ممکن است هردو والد یادآور آسیب باشد؛ برای کودکی که خشونت اجتماعی مداوم فراگیری را تجربه می کند، تمام قسمت های محله او ممکن است ماشه چکان یادآوری واقعهی آسیب زا باشد.