موضوعات پروپوزال روانشناسی بالینی

 برخلاف این باور غلط رایج، مفهوم محوری در درمان شناختی رفتاری این است که شناخت ها و شیوه ادراک ما از دنیا، خودمان، دیگران و آینده اند

 همه رویکردهای روان درمانی، صریح یا ضمنأ عامل هایی را که سلامت روانی را تشریح می کند مشخص می کنند.

 گفتنی است، واژة آلمانی einfihlung که در سال ۱۹۰۹ برای اولین بار واژه انگلیسی empathy (= همدلی) به عنوان معادل آن مطرح شد، در واقع به معنی احساس درونی» است و بیانگر تقلید درونی احساس دیگری می باشد.

 انسان ها از طریق تنظیم هیجان، نوع، زمان و نحوه ی تجربه کردن و ابراز هیجان را تعیین می کنند.

 برای برقراری رابطه صمیمانه، «توجه» به تنهایی کافی نیست. جزء مهم بعدی احساس مطلوب است که عمدتا از طریق لحن صدا و حالت های صورت پدید می آید.

 رابطه محبت آمیز و صمیمانه فقط در بین انسانها وجود دارد؛ هر جا که یک ارتباط مطبوع، جذاب و روان وجود داشته باشد آن را حس می کنیم.

 الگوی امنیت هیجانی با موضوع امنیت هیجانی شروع شده و خاتمه می یابد. زوج هایی که در چرخه تعارض های تکراری و یا فاصله گرفتن به دام افتاده اند فاقد امنیت هیجانی در رابطه خود می باشند.

 می دانیم که زوج ها می توانند به روش های مختلفی که برخی مخرب هستند، شرم یکدیگر را فعال کنند (تحقیر، تنفر، خشم و از این قبیل)، اما وقتی که شرم به شکل غیرمخرب فعال می شود (شاید ناآگاهانه)، امکان پیوند هیجانی عمیق تری پدید می آید.

 هنگامی که شرم پذیرفته میشود به میزان قابل توجه قدرت آن کاهش می یابد. این شرم پنهان است که باعث دامن زدن به تعارضها و تخریب روابط میشود.

 به نظر می رسد کودکانی که با تجربه خشونت بین فردی (مثل کودک آزاری) یا خشونت خانگی مواجه بوده اند،

 همان طور که گیاهان برای رشد به خاک و شرایط جوی مناسب نیاز دارند، روابط نیز برای رشد به شرایط احساسی مناسب نیازمندند.

 به بیماران مبتلا به اختلال های روانپزشکی مزمن آموزش دادند تا رفتارهای اجتماعی مناسب را افزایش دهند که در نهایت منجر به کاهش در بحث و جدل و دعوا کردن شد.

 کودکان آسیب دیده اغلب اعتمادشان را به دیگران و همچنین، به دنیا به عنوان محیطی امن و عادلانه از دست داده اند.

 کودکانی که با همسالانشان یا هم شیران خود مشکلات ارتباطی دارند، برای بهبود این روابط ممکن است نیاز باشد که از پردازش شناختی، تعديل عاطفی، آرام سازی و مهارت های رفتاری بهره ببرند.

 در موارد مرگ آسیب زا که بازماندگان برای مدت طولانی شناسایی نمی شوند، این آسیب های ثانویه با پیچیدگی بیشتر بروز می کنند.

 خود طرحواره ها، مجموعه باورهای اصلی درباره خود هستند که نتیجه تجربیات و ارزیابی های فرد می باشند (نوریوس، ۱۹۹۱).

 جهان بینی مذهبی معمولا نوعی جهان بینی امیدواری و خوش بینی است (با چند مورد استثنا، مثل فرقة داودینز ).

 ممکن است جلوه های مختلف دینداری (حضور مذهبی، دعا کردن، انگیزه مذهبی درونی) همگی به یک شکل با سلامت روان مرتبط نباشند و یا ممکن است با جنبه های مختلف آن در ارتباط باشند.

 «وای من تحمل استرس را ندارم» جمله ای است که از زبان خیلی هایی که مدتی طولانی گرفتار استرس بوده اند شنیده می شود.

 قبل از گام نهادن به مرحله مهم بازگشت به زندگی عادی و شغلی: بازگشت به زندگی شغلی برای کسی که مدتی در خانه بوده است، قدم بسیار بزرگ و مهمی است.