موضوع پروپوزال روانشناسی تربیتی

 در حال حاضر عقیده بر این است که آموزش موج اول باید روش های آموزشی اثبات شده و مبتنی بر پژوهش را به کار برد.

 آموزش موج دوم همچنان مکان ها و روش های تدریس مستقیم را به کار می گیرد و بیشتر بر تمرین و تسلط تاکید دارد.

 هدف اصلی شناسایی کودکان مبتلا به مشکلات یادگیری در مرحله اولیه، عبارت از مداخله و فراهم آوردن آموزش های اضافی و پشتیبانی برای این کودکان است.

 اغلب اوقات فکر می کنیم دانستن علت رفتار مشکل آفرین به ما کمک خواهد کرد راه مناسب تری برای مقابله با آن در نظر بگیریم.

 وقتی با رفتار سازش نایافته دانش آموزی مواجه می شویم، اغلب از خود می پرسیم چرا اختلال دارد.

 مشکلات رفتاری خاص دانش آموز و همکلاسی های او با مهارت های اجتماعی آنان، از قبیل زدن دیگران، سر صحبت را باز کردن،

 نارسا خوان فردی است که بدون علائمی از عقب ماندگی ذهنی و یا نارسائی حسی، در سن معمول وارد مدرسه شده، اما مشکلات پایداری در زمینه خواندن بطور مستقل دارد.

 هرگاه علامت عاطفی چون ترس، غم، احساس گناه با شرم را می بینیم به کهن الگوی حامی خودمان نیاز داریم تا توجه عاطفی به ما بکند.

 اصطلاح ناتوانی یادگیری، به نسبت جدید است و نخستین بار در آغاز دهه ۱۹۶۰ معرفی شده است (مورای، ۱۹۷۶).

 مفهوم یکپارچه سازی با ادغام به یکی از محورهای اصلی در بحث ها مربوط به روش ها و برنامه ریزی در تعلیم و تربیت ویژه تبدیل شده است.

 « ثمربخشی » مفهوم وسیع تری است و ناظر است بر ارزش روش در تسهیل یادگیری دانش آموز.

 برخی از روش های مرسوم در تعلیم و تربیت ویژه، محتوی و کاربست مشابهی دارند.

 ما در تعامل با دیگران به طور کلی به چهار روش عمل می کنیم: یا بی اراده و منفعل هستیم، یا پرخاشگر، یا پرخاشگر منفعل، يا قاطع و با اعتماد به نفس.

 سودمندی یافته های یک علم، به برداشت های درست از آن بستگی دارد و گرنه خطرناک و خطر ساز خواهد شد.

 در آغاز این دگرگونی بسیاری کوشش کردند که نقش روانشناسی را در آموزش پرورش اغراق آمیز جلوه دهند، و روانشناسان دیگری نیز بودند که این ادعا را نپذیرفتند و روانشناسی را تا آن حد اعجاب آور قبول نداشتند.

 بعضی دانش آموزان در خواندن صحیح لغات تکی، علائم صوتی و الغبایی موجود در لغات، در ترتیب صحیح حروف یا در جهت یابی حرف مشکل دارند.

 ناسازگاری» غالبا برای توجیه در نظر گرفتن امکانات آموزشی خاص برای آن دسته از دانش آموزان که جداسازی از همکلاسی ها برایشان ضروری به نظر می رسد، به کار رفته است.

 برخی از کودکان، ظرفیت ذهنی شان را برآورد می کنند. طوریکه اگر یک کودک زرنگ با بچه هایی که توانایی متوسطی دارند در یک کلاس باشد.

 معلمان اغلب مشکلات یادگیری دانش آموزان را در فقدان انگیزش می دانند و آنها را سرزنش می کنند.

 ایفای نقش: بیشتر علاقه مندان به بازی، در عالم خیال پیشرفت می کنند و موفق می شوند.